*خطبه زینب کبری(س) در مجلس یزید؛
پس از سخنان کفرآمیز یزید، هنگامی که یزید حقیقت درون خود را آشکار ساخت و بر همگان معلوم شد که جنگ بین امام حسین(ع) و یزید جنگ بین دین و کفر بوده است، حضرت زینب کبری علیها السلام به پا خاست و سخنرانی تاریخیاش را با این آیه شروع کرد، فرمود: «سرانجام بدکاران، آن شد که آیات الهی را تکذیب و مسخره کردند.»
درادامه سخنرانیاش باز هم از قرآن کمک گرفت: «کافران مپندارند که اگر به آنان مهلت میدهیم، برایشان خوب است، بلکه گناهانشان افزوده میشود و برای آنان عذاب خوارکنندهای است.»
سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد. خدای سبحان راست گفت که فرمود: "عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند." ای یزید! گمان میکنی اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستهای و چنان راه چاره بر ما مسدود نمودهای که ما را بردهوار به هر سو میکشند، ما نزد خدا بیمقدار شده و تو محترم هستی و این پیروزی به خاطرارزشی است که نزد خدا داری که تکبر میورزی و باد به بینی انداختهای، از اینکه روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بیمزاحم در اختیار گرفتهای، شادمان و خوشحالی؟ اندکی آهستهتر! آیا فراموش کردهای که خدای تعالی میفرماید:"کافران نپندارند مهلتی که به ایشان میدهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن میدهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است." (آل عمران/ 178)
آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا را اسیر کرده در حالی که پرده از ایشان برداشته و چهرههایشان را آشکار کرده به دست دشمنان دهی تا از شهری به شهری برند و قومی بیگانه به آنان نگاه کنند و دور و نزدیک و شریف و وضیع به آنها چشم دوزند، در حالی که نه سرپرستی برای آنها مانده نه پشتیبانی. چگونه میتوان از کسی انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش از خـون شـهیدان رویید؟ چگونه در دشمنی ما خانواده کوتاهی کند کسی که ما را با چشم بغض و کنیه مینگرد؟
با این همه باز بدون آن که احساس گناه کنی و بدانی چه کار میکنی با چوب به لب و دندان ابا عبداللّه سالار جوانان اهل بهشت میزنی و میگویی: "فریاد شادی سر دهید، دست مریزاد ای یزید!" چرا نمیگویی که با ریختن خون ذریه محمد(ص) و ستارگان زمین از آل عبدالمطلب، زخم ما را علاج ناپذیر کردی و ریشهمان را سوزاندی؟ اکنون نیاکان خود را صدا میزنی و گمان میکنی که با آنها سخن گفتهای؟ به زودی نزد آنان میروی و آرزو میکنی که دستت خشک شده بود و این کار را نمیکردی و زبانت لال میشد و این سخن را نمیگفتی! خدایا حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسی که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت، نازل کن. به خدا سوگند پوست خود را شکافتی و گوشت خود را پاره کردی! تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا(ص) و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن داری، بر او وارد میشوی، "و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته میشوند مردهاند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند." (آل عمران/ 169)
همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد(ص) خصم تو و آن کسی که کار را برای تو ساخته و پرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودی خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش نیست و آگاه میشود که کدام یک از شما پستتر و لشکر کدام یک ضعیفتر است. اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم باز هم تو را بیارزش میدانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش میشمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان. اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفتهای، به زودی در آنجا که جز عمل خود را نیابی، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمیکند.
به خدا شکایت میکنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که داری به کار گیر و هر چه میتوانی تـلاش کن و هر چه میخواهی کوشش کن! به خدا نمیتوانی ما را از خاطرهها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمیرسی و ننگ این ستم را نمیتوانی از خویش پاک کنی. رأی تو بسیار سست و ایام دولت اندک و آن روز که منادی فریاد میزند: "لعنت خدا بر ستمکاران باد"، جمعیتات به پریشانی میگراید.
سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت و از خدا میخواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است.
*خبرگزاری صدا و سیما
#خطبه_حضرت_زینب_در_مجلس_یزید
@dghjkb