حرف های در گلو مانده بسم الله الرحمن الرحیم بعد از چند وقت دست به قلم گرفتم برای نوشتن از غمی که نمیتوانم توصیفش کنم. این روز ها حال و هوای روز های بعد از حاجی را دارم، روز هایی که منتظر بودم کسی از جایی بلند شود و بگوید _دروغ است! این خبر هاااا همه دروغ است ... اما خب هیچ کس چیزی نگفت هیچ فریادی بلند نشد هیچ هشتکی تکذیب نشد... حالا هفت روز میگذرد که دیگر شهید جمهور شدی ، و شهادت تو را هم هیچ کس تکذیب نکرد... حالا دیگر نیاز نیست در هر محفلی می‌نشینم از شما دفاع کنم حالا دیگر به شما اصلا انتقاد نمیکنند! سید راستش را بخواهید این ایام از جواب هایی که قبل شهادتتان قاطع نبود شرمنده بودم. شرمنده بودم از شکی که کم کم داشت به خانه دلم راه باز میکرد و با ان مبارزه میکردم و میگفتم:_ نهههه رهبری گفته من به این دولت امیددارم، پس حرف وَلی را زمین نباید زد. رهبری به شما امید داشت، باز هم آقا ثابت کرد آنچه را میبیند که ما نمیبینیم... راستی هنوز نگفتم شهادتتان مبارک اقاسید ✍️ : خانم فاطمه سادات حبیبی ، گچساران _ کهگیلویه و بویراحمد 🌻 | DHGH_IR