کاش مصباح حوزه زنده بود(2) ✍️علی مهدیان_سرمقاله همشهری او به رسانه هم می‌اندیشید. «طرح ولایت تکمیلی» را به صورت تخصصی در ساحت رسانه آغاز کرد و جوانان را مجهز می‌کرد به ابزار رسانه مبتنی بر اندیشه.🔸من آن روزها این همه تلاشش را میدیدم و برایش احترام قائل بودم اما آنچه محبت او را به دلم میانداخت نکات دیگری بود. اول آنکه میدیدم چطور دوست جاهل و دشمن دانا او را میزند، حرمتش را هتک میکند، و او مقتدرانه میجنگد و مظلومانه کار را جلو میبرد. چندین بار از نزدیک او را دیده بودم یک بار کسی آمد دانشجویی را که به او بی احترامی کرده بود با بی ادبی و تمسخر ازش یاد کند با همان هبیت و عقلانیتش اخم کرد که این کار درست نیست. و خود را با آن دانشجو مقایسه کرد که خطای او را دستمایه تمسخرش نکنید من هم ممکن است مثل او خطا کنم. کمتر کسی میدانست او پانزده سال شاگرد خصوصی اخلاقی بهجت العارفین و پیر صاحب نفس قم آیت الله بههجت بود. محضر مصباح معنویت داشت. یک بار به ما گفت شما دانشجویانی که به حوزه میآیید چه بسا برای اسلام ظلمهایی هم ببینید اما صبر کنید. من منطق او را نه در گفتار که در کل هویتش میافتم می گفت صبر شما کار را برای دیگران سهل خواهد کرد. یک بار هم در جلسه ای خصوصی از تلاش های چندین ساله اش برای آشتی نسبت علم و دین و وحدت حوزه و دانشگاه برایمان سخن میگفت که این میزان دنبال کردن و پیگیری و خسته نشدن برایم اعجاب آور بود. او تا نفس داشت سکوت نکرد فکر شان و شوونات و این بازیها هم نبود. عزت را خدا میدهد حرمت را خدا میدهد. او آنچه شنیده بودیم را با وجودش یادمان میداد. 🔹من نه در ساحت اندیشه و نه در اقدام او را بی خطا نمیدانم اما حوزه به من آموخته چگونه هم مستقل و آزاد بیندیشم و هم در مقابل نورانیت جهاد و علم اساتید خود سر تعظیم فرود آورم. او مظهر معنویت بود و عقلانیت و بصیرت. او به ما یاد داد چگونه میتوان علم و اندیشه را که هویتی آزاد و مستقل دارد تحت حاکمیت و ولایت الهی درآورد، و چه خوش این حقیقت را به تصویر میکشید. بخواهیم یا نخواهیم باور کنیم یا باور نکنیم همگی به او مدیونیم. 🔹این روزهایی که گذشت بدجوری دلم هوای او را کرده بود. کاش زنده بود این مصباح حوزه ، ثلمه ای که حوزه های ما بعد او دید چگونه جبران میشود نمیدانم. 🔹کاش امروز بود و مدد میداد که دوران جهاد تبیین محتاج اندیشه ورزی او و مجهز کردن ذهنها به فکر انقلابی است. 🔸کاش بود و مدد میداد که تجهیز مردم به حضور و جنگ رسانه ای محتاج مهارت افزایی و شبکه سازی و جریان سازی بود که او اهلش بود. 🔹کاش بود و مدد میداد که حمایت از این دولت جوان خوشفکر و پر عزم و امیدافزا محتاج حوزه علمیه و علمایی در میدان است تا خطاهای مدیران را دلسوزانه و با عقلانیت علمی حوزوی و معنویت و اخلاق و بصیرت در بیان به آنها منتقل کنند نه آنکه با نیش و کنایه هایشان ناخواسته ضربه بزنند به این حرکت مبارک دولت مردمی. 🔹کاش بود و مدد میداد که «امید واقعی» که کالای راهبردی امروز ما است بیش از هر زمان محتاج اندیشه است محتاج تجهیز چشم و گوش به «فکر» است. 🔸کاش بود و مدد میداد که او خوب میدانست چگونه «شکستن هیمنه پوچ نرم افزاری دشمن» را کهرهبری انتقام حقیقی خون سردار شهید ما میدانست نیاز به بسط و تفصیل و ترویج نرم افزار اسلام ناب روح اللهی دارد که سرداری این عرصه کار خیلی ها نیست. 🔹کاش بود و مدد میداد که او خوب میدانست چگونه ایمان و عقاید ایمانی را تا صحنه عمل و عینیت اجتماعی امتداد دهد مسوولیتی که بارها رهبری از حوزه ها درخواست کرده و «آل سکوت» حوزه مثل همیشه در قبال آن در سکوتند و غرب پرستان و مارهای خوش خط و خال نیز مشغول دشمنیشان با انقلاب. امثال او چقدر برای هدایت این حرکت مهم در حوزه لازم بودند. 🔹کاش بود و با وجودش خفه خون گرفتن آقایان را رسوا میکرد وقتی که انقلاب و حکومت و ولایت و حتی احکام فقه و حقوق الهی مورد تهاجم بود. 🔸کاش بود و در زمانه ای که مردم مظلوم ما در فشار ناامنی بودند به جای آنکه با وجنات علمایی یک لگد به نیروی انتظامی ما بزند مثل همیشه آن پیکر نحیفش را سپر میکرد و از امنیت این مردم مظلوم دفاع میکرد ولو توهین بشنود. 🔹کاش بود و مثل همیشه که خبث باطن آدمها و جریانات را زودتر از دیگران میشناخت شمشیر زبانش را ابوذروار از نیام خودخواهی های مقدس مآبانه بیرون میکشید و حساب جریانات خبیث و خوش خط و خال حوزوی را میرسید حوزویانی که حکم حجاب را و حکم محاربه را و حکم ولایت را با بی غیرتی میشکنند جلوی چشم حوزویان دیگری به نام جماعت «آل سکوت». 🔸کاش اما بود و میدید شاگردانش که با مظلومیت رشدشان داد چگونه امروز به وفور و گمنام پروژه رجعت به اندیشه های خمینی بزرگ را پیش میبرند و مددکار خامنه ای آن «حکیم مظلوم» هستند. 🔹ادامه در پست بعد👇 🆔 @difqom