البنین علیها السلام در این روز شمر ملعون برای علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:”أین بنو اختنا“: “پسران خواهر ما کجایند“؟ولی آن بزرگواران جواب ندادند. علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است. علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر السلام به کشتن ندهید. حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:”لعنت خدا بر تو وامیر تو (و برامان تو ) باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نمیدهید 💠-در خواست تأخیر جنگ از سوی علیه السلام در عصر امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند. چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد.آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند. 💠 آمدن لشکر تازه نفس به کربلا دراین روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد. 💠-خطابه علیه السلام برای اصحابش در عصر این روز علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.