در لحظه اول ورود به این روستا، اولین منظره ای که توجه آدم را جلب می کند، روستایی تخریب شده در اثر زلزله است که از هر طرف، روستای جدید قابل مشاهده است. اهالی این روستا اگر چه مناظر دلخراشی را از تخریب خانه های خود در ذهن دارند، اما هنوز با امیدواری و پایداری با مشکلات مبارزه می کنند و از هیچ تلاشی برای آبادی هرچه بهتر روستای جدید خود دریغ نمی ورزند. بیشتر دختران این روستا از تحصیل محروم هستند؛ چرا که دبستان دختران با پسران با هم است. دخترهای این روستا از بدو تولد در خانه هستند تا ازدواج کنند یعنی برای هیچ کاری از خانه بیرون نمی روند الاّ همراه پدران و برادران خود برای کار در مزرعه. اقتصاد اهالی «دیولق» فقط از دامداری و کشاورزی است، که آن هم با مشکلات فراوان روبه رو است. دختران هیچ سرگرمی یا کار دیگری ندارند دختران از نداشتن صنایع دستی و بی توجهی به آنان در آموزش قالی و کارهای دستی شکایت دارند و بزرگ ترها از کمبود امکانات؛ و می گویند دختران عمرشان را در گوشه خانه ها می گذرانند و پسران روزها در گوشه دیوارها دنبال سایه اند و شب ها کافه نشین. کارشان فقط کشاورزی است که آن هم فقط یک فصل است، که گاهی هست و گاه نیست