🗒 امروز به عیان میبینیم که «لیبرالیسم» در بخش مهمی از جبههی انقلاب نفوذ کرده و «استدلالهای لیبرالی» بر جای «استدلالهای انقلابی»، تکیه زدهاند. منطقی که در اثر «واگراییهای دههی هفتاد» از سوی دگراندیشان بیان شد، امروز به نیروهای جبههی انقلاب راه یافته؛ چنانکه «صورت مشترک» و «مخرج مشترک» میان این دو، نمایان شده است. استحالهی نیروها، یک واقعیت معرفتی است که از «ریزش نامحسوس»، حکایت میکند.
این ریزش از همان «بنیانهای نظری»ای آغاز شد که کسانی، آنها را بیفایده و غیرکاربردی و انتزاعی و خشک میشمردند. به مواضع بخشی از جریان انقلابی دربارهی اغتشاش سبک زندگی بنگرید و اشتراک استدلالهای آنها را با نیروهای سکولار دریابید؛ در «فلسفهی اخلاق» و «فلسفهی حقوق» و «فلسفهی سیاست»، یک سخن را میگویند. روشن است که اینان تغییر کردهاند و نه دگراندیشان سکولار. لیبرالیسم به منطق تفکر و تدبیر تبدیل شده و انقلابیگری، ترور شخصیت میشود. اختلافات در درون جبههی انقلاب، در سطح «سلیقه» نیست، بلکه برآمده از «چرخش فکری» بخشی از نیروها به سوی لیبرالیسم است. «مذهبیهای لیبرال»، از اصالتهای دههی شصت عبور کردهاند و طوطیوار، لیبرالیسم تعدیلشده را تکرار میکنند. معارف شش ضلعی علامه مصباح میتواند در برابر این افولها و انحطاطها، سنگر مقاومت معرفتی بسازد. این او بود که همهی بنیانهای فکری ضروری را در کنار یکدیگر نشانید و یک هندسهی معرفتی کوچک اما پیشبرنده تولید کرد.
🖇 راه اینجاست:
http://www.tvelayat.ir
@tvelayat_ir