هدایت شده از اندیشکده برهان
پاسخی به سوال اجتماعی از جامعه‌شناسان پاسخ جامعه‌شناسی به چرایی تشییع پیکر میلیونی؟ ✍ جعفر علیان‌نژادی؛ دانش آموخته علوم سیاسی 🔸پس از پدیده تشییع تاریخی شهیدجمهور و هیئت همراه ایشان، سوال اجتماعی بجا و بسیار مهمی از برخی جامعه‌شناسان همه‌چیزگو، پرسیده شد. از آنان پرسیده شد و به بیان بهتر خواسته شد موضع تحلیلی خویش را در فهم این پدیده روی داده بیان کرده و اعلام نمایند. اما از آنجایی که قاعدتا درک چنین پدیده‌هایی متعلق شناخت این طیف قرار نمی‌گیرد و آنان در دیدن چنین وقایعی دچار نابینایی تحلیلی می‌شوند، نگارنده تصمیم گرفت، با کاربست یک ابزار مفهومی تازه‌یافته شده در جامعه‌شناسی به این پرسش، پاسخ دهد. 🔸طی یکی دو سال اخیر، یعنی بعد از پاندمی کرونا، گروهی از محققین اجتماعی متوجه و ملتفت واقعیت‌های استثنایی و کمیابی در جامعه خود شدند که خلاف بینش رایج جامعه‌شناختی بود. یعنی واقعیت‌های بروز و ظهور کرده بود که نمی‌شد با بینش‌های متعارف در جامعه‌شناسی، آنها را توضیح داد. واقعیت‌های که نسبت به عرف و عادات روزمره آن جوامع نوعی ناهنجاری محسوب می‌شد، اما به شدت مورد تحسین و تشویق دیگران و مردم قرار می‌گرفت، اما ابزارهای مفهومی موجود جامعه‌شناختی عاجز از صورت‌بندی و فهم آن بودند. 🔸سیلویاکاتالدی و جنارو آیورو که دو جامعهشناس ایتالیایی هستند، با مشاهده تجربی چنین واقعیاتی و با مشارکت 32 جامعه‌شناس هم‌وطن خود، تصمیم به تحلیل این پدیده‌ها و تولید یک ابزار مفهومی توضیح‌دهنده، گرفتند. برخی پدیده‌ها، نظیر یخچال‌های همبستگی گویاس برزیل که توسط شبکه‌ای از اهداکنندگان واقعی به صورت خودجوش راه افتاده بود تا قشر گرسنه زباله‌گرد را مستغنی از مواد غذایی کنند، یا رفتار وینچنزوی ماهیگیر که در نقش ناجی قایق گروه 24 نفره مهاجران غیرقانونی جان خود را به خطر انداخته بود و ... توجه این طیف از جامعه شناسان را به خود جلب کرده بود. 🔸تحلیل کاتالدی و تیم او این بود که اینها رفتارهایی «بیش از حد» هستند. رفتارهایی که به معنای شکست انتظارات مشترک و عمومی در جامعه رخ می‌داد. تابع منطق تکلیف متعارف شهروندی نبودند. زیرا افق تنظیمی که مردم با آن زندگی می‌کردند را زیر سوال می برند. فراتر از عدالت حرکت می‌کردند، چون غیرمنتظره بودند و نمی‌شد برمبنای آن منطق هم‌ارزی را پایدار کرد. حتی فراتر از منطق هدیه بودند، زیرا عاملین این واقعیت‌ها انتظار پاسخ نداشتند. یعنی چرخه دادن، پس دادن را فعال نمی‌کرد. 🔸حتی به منطق هم‌بستگی هم اشاره نمی‌کرد، زیرا به معنای پایبندی به جایگاه افراد و نگاهداشت احترام آنها نبود، بلکه به منطق فراوانی بیش از حد مربوط می‌شد. این ژست‌های جدید، با شکستن ابزار، محاسبه و استانداردسازی، به افراد اجازه می‌دادند وارد سازوکاری از فراوانی شوند که نیازهای دیگران را بدون قید و شرط برآورده می‌کردند. آنها مجموعاً با تحلیل این اعمال تکین و معدود و قهرمانانه روزانه، یک مفهوم جدید با عنوان «عشق اجتماعی» ((social love رسیدند. 🔸طرح اصلی آنها آن بود که با این ابزار مفهومی جدید، کنش‌های مولدی را در عرصه اجتماعی جوامع خویش تعریف و تئوریزه کنند. زیرا گمان می‌کردند می‌توانند از طریق به رسمیت‌شناختن دیگری و قرار دادن نیازهای آنها در اولویت، اعتماد و نوآوری اجتماعی ایجاد کنند. اقداماتی که قادر به فعال‌سازی فرآیندهای اجتماع‌سازی، بیان پیوندهای همبستگی و مراقبت در جامعه معاصر شوند. 🔸به سوال اصلی این یادداشت بازگردیم، آیا می‌توان با این ابزار مفهومی، پدیده تشییع پیکر تاریخی شهدای خدمت را، تحلیل کرد؟ پاسخ مثبت است و چه بسا واقعیت‌های جامعه ایرانی، امکانات و افزونه‌های بسیار زیادی به این ابزار مفهومی اضافه کرد و به دیگر نقاط جهان انتقال داد. تأمل اندک نگارنده، برای درک این واقعیت در جامعه ایرانی، به چند گزاره مهم رسید که برای پرهیز از اطناب، آنها را در چند محور خلاصه می کنیم: 1- رفتار بیش از حد در جامعه ایرانی مسلمان، نه تنها یک واقعیت تکین و استنثناییِ شکننده انتظارات مشترک عمومی، که یک رسم و سنت عمل جمعی است. «عمل جهادی» در همه ابعاد زندگی اجتماعی، خلاصه چنین واقعیتی است. 2- آنچه اکنون این جامعه‌شناسان ایتالیایی یافته‌اند و آن را چیزی فراتر از عدالت می‌دانند، یک فرهنگ ساخته و پرداخته در جامعه ایرانی با عنوان فرهنگ ایثار است. ایثار و از جان گذشتگی برای حفظ وطن، مردم و دین، از مرحله نهادینگی نیز گذشته است. به طور خلاصه این واقعیت را می‌توان «عشق به خدمت» نامید. 3- انتظار برای رویت عمل فراتر از حد یا بروز عشق اجتماعی، در جامعه ایرانی یک عادت روزمره و عمیق است. انواع و اقسام دستگیری‌ها (مواسات، کمک به گرفتاران فجایع طبیعی، صدقات جاری و ...) در جامعه ایرانی مسلمان طبیعی شده است. ادامه دارد...