. شمر مے ترسید و لرزان خارج از گودال شد مادرے نالید و یک عالم دگرگون حال شد زینت دوش نبے در زیر سم اسبها بے ڪفن افتاده بود و پیڪرش پامال شد دخترے خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد ڪربلا تا شام ما با ڪرب نے همراه بود شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد ابراهیم میرزایی 👉 @Do_KhatRoze 📜