🌴خاطرات کربلا🌴
فصل سوم :
🚫قسمت نهم (مخالفان رفتن امام حسین(ع)به سمت عراق)
💢 عبد اللَّه بن عبّاس
ابو العبّاس عبد اللَّه بن عبّاس بن عبد المطّلب، در مكّه در شِعب ابى طالب سه سال پيش از هجرت به دنيا آمد و در سال هشتم هجرى همان سال فتح مكّه به مدينه مهاجرت كرد.
وى مشاور عمر و در زمان عثمان، امير الحاج بود و در زمان خلافت امير مؤمنان عليه السلام همراه و ياور و مشاور و يكى از فرمانداران و فرماندهان نظامى بود.
او به نمايندگى از امير مؤمنان عليه السلام با خوارج، مناظره كرد و به هنگام شهادت امير مؤمنان فرماندار بصره بود.
او با امام حسن عليه السلام بيعت كرد و در زمان ايشان، همچنان فرماندار بصره بود.
وى در كربلا شركت نداشت. وقتى عبد اللَّه بن زبير بر حجاز و عراق تسلّط يافت. عبداللَّه با او بيعت نكرد و اين براى ابن زبير سنگين بود و خواست كه وى را بسوزاند. او عالِمى سخنور بود و جايگاهى بلند در تفسير، حديث و فقه داشت. در دانش شاگرد امير مؤمنان عليه السلام بود و بِدان افتخار مى كرد. او در تبعيدگاهش در طائف در سال ۶۸ هجرى در سنّ ۷۱ سالگى از دنيا رفت.
📙المعجم الكبير - به نقل از ابن عبّاس - :
حسين عليه السلام در باره بيرون رفتن [از مكّه] از من اجازه (نظر) خواست.
گفتم: اگر بر من و تو عيب نبود، با دستانم بر سرت چنگ مى انداختم [ و نمى گذاشتم بروى].
پاسخ او اين سخن بود : «اگر در فلان جا كشته شوم، دوست تر مى دارم تا اين كه به وسيله من حرم خدا و پيامبر او شكسته شود».
اين سخن مرا براى [ شهادت ] او راضى كرد.
📚المعجم الكبير : ج ۳ ص ۱۱۹ ح ۲۸۵۹
سير أعلام النبلاء: ج ۳ ص ۲۹۲
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#دوبانوی_دمشق
╭┅────────────┅╮
🆔
@dobanoydameshg
╰┅────────────┅╯