- دچار!
لحظاتی گذشت دید دو تا پسرا دارن میان سراشون پایینِ زینب طاقت نیاورد و گفت : گفت چی شده مادر ؟ گفتن
بگم‌چیشد ! همچین که آقازاده ها گفتند زینب طاقت نیاورد و با عجله به سمت خیمه ی امام حسین رفت..