💌 یه شب، از غصه چشمم غرق بارون بود... آخه... یه دختر توی شهری دور پر غم بود... گریون بود... براش تا صبح ❤ با قلبم، دعا کردم... براش با گریه‌هام، هی «یا خدا...» کردم اذون صبح شد... کم‌کم هوا روشن شد و بعدش... 🔆 همین که نور خورشیدو میون آسمون دیدم دلم روشن شد انگاری... دلم می‌گفت: 🌙 هوا تاریکه اما صبح نزدیکه 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش