امام‌زمان‌میگه ن..میخوام‌اززبون‌خودت‌بشنوم.. مردشروع‌میکنه‌تعریف‌کردن امام‌زمان‌‌بعدازتموم‌شدن‌حرف‌اون‌مردبودایی میگه:بروفلان‌جایه‌آقایی به‌این‌نام‌..برات‌‌پاپوش‌درست‌کرده تمام‌مدرک‌وآدرس‌هم‌بهش‌میده(: مردبودایی‌میگه یامهدی...توبه‌من‌که‌یه‌بودایی‌ام اصلاخداروقبول‌ندارم‌اینجوری‌کمک‌کردی دستموگرفتی(: شیعه‌هات‌دارن‌توفقروغم‌دست‌وپامیزنن چراکمکشون‌نمیکنی(: امام‌زمان‌لبخندتلخی‌زد.. وگفت‌کدوم‌یکی‌ازشیعیان‌من یک‌بارعین‌تو؛تاخودصبح‌صدام‌کرده بدون‌اینکه‌یه‌لحظه‌دلش‌بلرزه‌و باخودش‌بگه‌نکنه اصلانباشه‌‌امام‌زمان... ولی‌شیعیان‌من‌اگه‌صداکردن باورنکردن‌که‌من‌کنارشونم‌ومیشنوم‌حرفاشونو(: اما فقط دونستن این چیزها کافی نیست باید عمل کنی بهشون «شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند» الان خدا نعمته رو بهت داده علم رو بهت داده شکرش کن که علم داده درباره امام زمان بدونی امام زمانی که برای تمام ائمه عزیز بودن خوب الان جای تشکره نشون بده خودتو که می تونی برا امام زمانت زندگی کنی نشون بده خودتو... الان همه ما این فرصت رو داریم که بتونیم مثل آیت الله بهجت بشیم مثل علما، عرفا، شهدا و.... بشیم اگه این فرصت رو نداشتیم اصلا تو این دنیا نباید می اومدیم نباید انسان بودیم ولی حالا که داریم بهتره به راه درستش حرکت کنیم چرا وقتی می تونیم تو خیمه امام زمان باشیم بریم تو خیمه شیطان و دارو دستش؟ چرا وقتی می تونیم امام زمانمون رو ببینیم خودمون رو محروم کنیم؟ چرا وقتی می تونیم امام زمان برامون دعاکنه خودمون رو از این دعاها محروم کنیم؟ و هزاران چرای دیگر..... ما الان باید از خدا ممنون باشیم که عشق امام زمان رو به ماداده ولی چرا حاضر نیستیم بریم و ایشون رو خوش حال کنیم؟ یه بنده خدایی تعریف میکرد؛ تو مسجد جمکران یه عالمی اینقدر گریه میکردو هی بیهوش میشد که دیگه داشت جون میداد دیگه آخرای عمرش که بود می خواست بره گفت من یه چیزی از امام زمان دیدم دیگه نمیتووووونم زنده باشم گفتن چی دیدی؟ گفت امام زمان رو تو مسجد جمکران دیدم صورتشون کبود بود ازشون پرسیدم آقا چرا صورتتون کبوده؟ گفت این سیلی هایی هست که شیعیان به ما میزنن گفتم چطور آقا؟ گفتن «با گناهاشون» ما تا الان چند بار بدن امام زمان رو لرزوندیم؟ الان وقته گفتن این شعره : «هرکس به طریقی دل ما میشکند، بیگانه جدا، دوست جدا، بیگانه که میشکند دردی نیست دوست را بپرسید که دگر چرا.». آقا چه قلبی دارند مگه یه آدم چقدر میتونه تحمل کنه از یه طرف ظلم و جور های دنیا... از یه طرف گناهان شیعیان... از یه طرف ظلم های کافر... از یه طرف گناهان غیر شیعه.... از طرفی دیگر اشراف داشتن به تمام دنیا و دیدن تمام واقعه کربلا، شهادت ها «تمام ائمه» با دیدن تمام جزئیات.... راستی یادم رفته بود خود آقا تو زیارت ناحیه مقدسه خطاب به امام حسین میگه : «درسته که روزگار جدایی انداخت بین ما و نتونستم یاریت کنم ولی در عوض صبح تا شب گریه میکنم، شب تا صبح گریه میکنم اگر اشک چشمم خشک بشه خون گریه میکنم تا آنگاه که مرگم فرا رسد» جملات بسی سنگین هستند