در قرن نوزدهم _مخصوصا از دهه ۳۰ به بعد_ موج جدیدی از نظرات فمینیستی در آمریکا به راه افتاد که به جنبش "سنکافالز" معروف است.
🔺این موج جدید ، ادامه رویکرد مدرن ماری کرافت(یعنی فمینیسم لیبرال) بود و ابتدا با فعالیتهای دو خواهر (سارا و آنجلا گریمکه) آغاز شد. سارا و آنجلا دختران یک مزرعهدار ثروتمند سفیدپوست اهل چارلستون بودند و گرایشهای ضدمرد داشتند. مدتی بعد الیزابت کَدی ستانتون که دختر یک قاضی ثروتمند در نیویورک بود ، رهبری فمینیسم در آمریکا را به عهده گرفت و همراه دوستش لوکرسیا موت ، قطعنامهای تدوین کرد که معروف شد به اعلامیهی عقاید سِنِکافالز . سنکافالز نام منطقهای در نیویورک است که این اعلامیه در آنجا تدوین شد.
🔻نویسندگان اعلامیهی سنکافالز با لحنی تند و پرخاشگر علیه مردها نوشتند و تاریخ بشری را تاریخ تکرار بیحرمتی و تجاوز به زنان از سوی مردان دانستند. صبح نوزدهم جولای(۱۸۴۱م) ، الیزابت ستانتون در کلیسای کوچک وسلین در سنکافالز ، "قطعنامهی حقوقو زنان" که به قطع نامهی سنکافالز معروف است _را خواند و به این ترتیب ، فمینیسم لیبرال در ایالات متحدهی آمریکا هم شروعی مستقل داشت. این قطع نامه چنان افراطی و پرخاشگر بود که حتی موجب اعتراض لوکرسیا(دوست و همفکر و همکار الیزابت) هم شد. بیشتر حاضران با قطعنامه مخالفت کردند. اما از میان آن جمع ، خانم سوزان بی آنتونی شدیدا موافق بود و تصمیم به همکاری با الیزابت گرفت.
🔺در دهههای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ ، سوزان مسئول برنامهریزی و ادارهی سخنرانیها و چاپ نوشتهها و تراکتها و پوسترها بود و الیزابت فقط مینوشت.
این دو زن عملا رهبر جنبش فمینیستی آمریکا در سه دههی پایانی قرن نوزدهم بودند.
سوزان زودرنج و عصبی بود . او با بهرهگیری از طنز ، به ازدواج و تشکیل خانواده و ترکیبی چون "لذتهای وصف ناپذیر مادری" حمله میکرد. از نظر او ، وضع ایدهآل زنان این بود که پایبند خانواده نباشند ، وظایف مادری را بر عهده نگیرند و بتوانند در بیرون از چارچوب خانواده در هر کاری _از کارگری و نظافت ساختمان گرفته تا خیاطی و معلمی_ وارد شوند.
🔸این نظر مورد استقبال سرمایهداران آمریکایی قرار گرفت ؛ چون امکان جدیدی بود برای بهرهگیری از نیروی کار بیشتر .
#درباره_فمینیسم
•••••••••••••••••••
کانــــون دختـــران آفتـــابــــــــ
🌌|
@dokhtaranaftab_mu