نزدیک طلوع آفتاب است سوارکاری بسوی خیمه ها می آید شمشیر به همراه ندارد، فقط یک نامه آورده است جلو می آید و میگوید :《من نامه ای برای محمد بن بَشیر دارم، آیا شما او را می شناسید؟》 محمد بن بشیر در صف یاران امام ایستاده است و این پیک یکی از بستگان اوست، ابن بشیر جلو می آید و سلام میکند - نامه درمورد چیست؟ + فراموش کرده ای که پسرت به جنگ رفته بود؟ این نامه آمده و خبر داده اند پسرت اسیر شده، بیا با هم برویم برای آزادی او تلاش کنیم - من فرزندم را به خدا سپردم قسمت دوم