✍شهیدی که به خاطر شهید عبدالمهدی مغفوری با مادرش قهر کرد شهید حسین انجم شعاع... ⭕️مادر دیگر درباره ی شهید مغفوری این گونه سخن مگو! 🔹برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم بر سر قبر پسرم شهید حسین انجم شعاع که نزدیک شهید علی شفیعی و در همسایگی شهید عبدالمهدی مغفوری قرار دارد نشسته بودم. 🔸نوه ام نزد من آمد و گفت: می گویند شهید مغفوری حاجت ها را برآورده می کند... 🔹به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن اگر برآورده شد من پانصد هزار تومان اینجا خرج می کنم. 🟢همان شب حسین شهیدم را در خواب دیدم. 🔸من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم. 🔹اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد. 🔸زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد... 🔹به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟ چرا قهر کردی؟ 🔸گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری این گونه سخن نگو... 🔹از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم! 🔸از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم. 💢راوی مادر شهید حسین انجم شعاع...  ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 📌به کانال بپویندید : 👇👇 https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1