تا سن 16 سالگی از وجوب حجاب اطلاعی نداشتم.از همان اوایل نوجوانی کنجکاو بودم و اهل تحقیق. زمانی چیزی را میپذیرفتم و قبول میکردم که کاملا دربارهاش جستجو کرده باشم. اما در آمریکا شروع کردم به خواندن انجیل و تورات و قرآن.
۱۶ سالم که بود عاشق اسلام شدم و یک روز متوجه شدم خدا در قرآن به حجاب سفارش کرده. همین شد که یک روز رفتیم تا لباس و روسری بخرم. لباس مناسب پیدا نمیکردم مثلا یک لباس آستین بلند بود اما قدش کوتاه. یکی هم بلند بود و آستین نداشت. مجبور بودم چند لباس روی هم بپوشم تا حجابم حفظ شود...
محجبه که شدم مدرسه برای من تبدیل شد به یک کابوس. هر روز مجبور بودم رفتارهای توهین آمیز معلمها و همکلاسیهایم را تحمل کنم. برایم جالب بود معلمهایی که تا دیروز رفتار دیگری با من داشتند با محجبه شدنم کاملا نوع صحبت و رفتارشان تغییر کرده بود
خاطرات مریم محمدی، اسیر در زندان آمریکا
بیشتر👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/683212834C1feea8e12e