🔴 فنجان و فیل
🔸بالاخره پس از گذشت 60 سال، معنای اصطلاح فارسی فیل و فنجون را وجدان کردم. این دو نمادهای بزرگی و کوچکی خارق العاده به شمار می روند. حاوی گونه ای پارادوکس که تجمیع آنان به دور هم و یا سازش و دوستی و یکپارچگی میانشان به نظر ناممکن می آید. ولی در جغرافیای سیاسی چنین چیزی رخداده است. یعنی میان پادشاهی دانمارک که مساحتش کمتر از آذربایجان شرقی و جمعیتش حول و حوش 5 میلیون است و گرینلند پهناورترین جزیره جهان، پیوندی ناگسستنی برقرار شده است. جزیره ای به اندازه عربستان سعودی، آن هم در قاره ای دیگر (آمریکای شمالی) که می تواند بیش از 50 دانمارک اروپایی را در خود جای دهد. این پیوند خوردگی در حالی است که به رغم گرایشات امپریالیستی ایالات متحده آمریکا، دایر بر افزودن گرینلند به خاکش، همچنان بخشی از قلمرو فردریک دهم شاه دانمارک مانده است. یعنی تداوم دوستی بین فنجان کوچک دانمارک و ماموت غول آسای گرینلند. در 1875، پولیسیز سایمن گرانت و در 1946، هری ترومن و همین چند سال پیش دانالد ترامپ، سه رئیس جمهور پیشین آمریکا، با پافشاری و بلکه گونه ای تهدید، خواهان خرید گرینلند از کپنهاک بوده اند. ولی هر بار مردم، حکومت خودگردان گرینلند و شاه مشترک دانمارک-گرینلند-فارو، به این پیشنهادات واشنگتن پشت پا زدند.
کوتاه آن که کپنهاک با زیربنای رژیم مشروطه سلطنتی، بین خود و دولت های خودمختارفارو(دربرگیرنده 18 جزیره) و حکومت خودمختار گرینلند، با وسعتی بیش از ۲ میلیون کیلومترمربع، پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است. دستاوردهای استمرار این پیوند، افزون بر پاسداری از یکپارچگی سرزمینی و ملی، درآمد سرانه ای بیش از 55 هزار دلاری در قلمرو بزرگ پادشاهی دانمارک، به عنوان یکی از ده ملت شاد و پیشرفته بوده است. بی گمان دانمارک هر رژیم دیگری غیر از پادشاهی مشروطه داشت، تا کنون جزایر فارو و مهمتر از آن گرینلند از دست رفته بود.
✍ یدالله کریمی پور
🇮🇷
@dolat_irani