⭕️ چگونه صهیونیسم به جنگ مذهبی در مسجد الاقصی دامن زد؟ در روزهای اخیر همزمان با فرارسیدن ایام برگزاری عید فصح (پسح)، بین مسلمانان و یهودیان در قدس شریف درگیری‌هایی ایجاد شد تا جایی که خاخام اعظم رژیم صهیونیستی حمل نذورات عید پسح به مسجد الاقصی را ممنوع اعلام کرد. به همین مناسبت مقاله سایت میدل ایست ای که به بررسی ریشه این درگیری‌ها پرداخته را بازنشر می کنیم: 📌 بخش اول میدل ایست آی: گروه بنیادگرای یهودی «بازگشت به کوه معبد» که از ساخت «سومین معبد یهودی» در حرم شریف قدس، سومین مکان مقدس در اسلام، حمایت می‌کند و با گروه نژادپرست «کاخ» مرتبط است، چندی پیش اعلام کرد که قصد دارد حیوانات را به عنوان بخشی از مراسم عید فصح یهودی در حرم شریف قربانی کند. حماس در پاسخ اعلام کرد که اجازه برگزاری چنین مراسمی را نخواهد داد و «به هر قیمتی» از آن جلوگیری خواهد کرد. تشکیلات خودگردان فلسطین و دولت اردن نیز این طرح‌ها را محکوم کردند. یک ممنوعیت شرعی پس از اشغال بیت المقدس شرقی توسط اسرائیل در سال 1967، وزیر دفاع اسرائیل در آن زمان، موشه دایان، تصمیم گرفت به اوقاف فلسطینی که تبدیل به اوقاف اردن شده بود، اجازه دهد که حرم شریف یا آنچه یهودیان «جبل الهيكل» می‌نامند را مدیریت کند. خاخام‌های اعظم اشکنازی و سفاردی در اسرائیل به همراه صدها خاخام دیگر حکم هلاخا (حکم قانونی در شریعت یهودیان) صادر کردند و پس از تخریب «معبد دوم» از ورود یهودیان به این منطقه و همچنین نماز خواندن در آنجا به دلیل «نجاست» همه، جلوگیری کردند. حتی خاخام‌های بنیادگرای پیرو خاخام متعصب تسفی يهودا کوک، که بسیاری از آنها پس از سال 1967 در کرانه باختری و شرق بیت المقدس شهرک‌نشین شدند، با این ممنوعیت مذهبی موافقت کردند. با این حال، برخی از گروه‌های افراطی صهیونیستی غیرمذهبی، به‌ویژه آنهایی که با گروه تروریستی «لیحی» مرتبط بودند، استدلال کردند که خاخام‌ها اشتباه می‌کنند و یهودیان باید در آنجا کنیسه بسازند. در سال 1969 یک مسیحی افراطی استرالیایی مسجد الاقصی را به آتش کشید و توسط اسرائیلی‌ها دستگیر شد و ادعا کرد که از بیماری روانی رنج می‌برد و سال‌ها بعد تبعید شد. با این حال، شلومو گورن، خاخام ارتش اسرائیل که در سال 1973 خاخام اصلی اشکنازی اسرائیل شد، بیشترین تأثیر را در این موضوع داشت؛ گورن استدلال می‌کرد که یهودیان می‌توانند از مناطقی از معبد باستانی که در پایان دوره معبد دوم به مکان اصلی اضافه شد، بازدید و در آنجا نماز بخوانند، و این نقض قانون هلاخا نیست. او می‌گفت شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه یهودیان تا قرن شانزدهم بنایی دائمی برای نماز و دعا در "کوه معبد" داشته‌اند، ادعایی که مورخان با آن مخالفت می‌کنند. گورن در راستای اشتیاق خود برای دادن اجازه دسترسی یهودیان به زیارتگاه‌های اسلامی، سعی کرد توضیح دهد که سنت ایستادن پشت دیوار غربی حرم شریف (دیوار براق) به عنوان مکان نیایش یهودیان تنها سیصد سال قدمت دارد و منشأ آن در محدودیت‌های اعمال شده توسط مقامات عثمانی بر عبادت یهودیان در سایر نقاط منطقه کوه معبد است. دسترسی به زیارتگاه‌های اسلامی در سال 1994، گورن به نخست وزیر اسحاق رابین نوشت که "ما نمی‌توانیم در مورد دیوار غربی (به عنوان مکان خاص عبادت یهودیان) ادعای حقوقی داشته باشیم" و باید به یهودیان اجازه داده شود که در سراسر منطقه "کوه معبد" نماز بخوانند. در دهه هشتاد قرن گذشته، خاخام‌های ارشد در اسرائیل شروع به پذیرفتن این ایده کردند و خاخام‌های سفاردی و اشکنازی، با وجود اصرار یک خاخام سفاردی مبنی بر اینکه کنیسه بالاتر از مسجد باشد، پیشنهاد ساخت کنیسه در گوشه جنوب شرقی منطقه، پشت مسجد الاقصی، یعنی خارج از منطقه حرم را دادند. در واقع، خود دیوار براق، چه رسد به حرم شریف، پیش از ظهور صهیونیسم هرگز اهمیت مذهبی مرکزی به عنوان مکان دعا برای یهودیان نداشته است. در حالی که یهودیان فلسطینی در دوران عثمانی اجازه داشتند در کنار این دیوار نماز بخوانند، این استعمارگران و افراط‌گرایان صهیونیست بودند که شروع به مطالبه دیوار (به عنوان عبادتگاهی مخصوص یهودیان) کردند. این امر باعث درگیری‌های خشونت‌آمیز با مسلمانان فلسطینی در سال 1920 شد که در خشونت‌های سال 1929 که سراسر کشور را فرا گرفت، به اوج خود رسید و فلسطینی‌ها آن را "انقلاب البراق" نامیدند که در آن بیش از 200 یهودی و فلسطینی کشته شدند. در سال 1986، 70 خاخام که توسط گورن فراخوانده شده بودند، دستور جدیدی صادر کردند که به یهودیان اجازه می‌داد «در بیشتر قسمت‌های حرم شریف وارد شده و نماز بخوانند» و اینکه واقعاً می‌توان یک کنیسه در آنجا ساخت. 👇 ادامه دارد... @dolatedin