گفته بودند:
آنقدر شکنجهاش کنند
که دیگر تاب نیاورد و...
زندان که رفت و نگاهش کرد
مست شد انگار
سست شد، افتاد روی زمین
صورتش را گذاشت روی خاک
گریه میکرد، پشیمان بود؛
فکر دیگری به ذهنشان نمیرسید
زندانبانان سنگدل را میفرستادند سراغش
همهشان شیعه برمیگشتند...
#شهادت_امام_حسن_عسکری