ماجرای عجیب خانه شوهر خواهرم ❌🔥
من و شوهرم امیر علی زندگی خوب ، آرومی داشتیم یه روز باهم رفتیم خونه خواهرم مهمونی بعد ازخوش بازدید و پذیرایی بلند شدیم که بریم خونه که شوهر خواهرم گفت امیر علی وایسا!!
یه پیامی برات اومد رفتی خونه بازش کن و بخون... خداحافظی کردیم و رفتیم خونه
وقتی رسیدیم خونه پیامو که خوند شروع کرد به گریه فریاد وقتی پرسیدم چیشده به منم نشون بده پیامو باز کرد نوشته بود ...🤯👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2033582089C4f36953a83