🌍 جنگ به ساعتِ نامعلوم‌ ! 🌑 جعفر بخشی بی نیاز نویسنده و روزنامه نگار 🌐 هر کسی که به جنگ رفت زنده برنگشت. حتی آنهایی که سالم برگشتند. جنگ ویران می کند و روح و جسم آدمی را زخم می زند. جنگ مهربانی و عاطفه ی آدمی را نشانه می رود و قلب را از پویایی و عشق خالی می کند. جایی که تو باید بُکشی تا زنده بمانی بی گمان ؛ سخت ترین رخداد زندگی ست که خوبی ها را به شر تقلیل می دهد و آیه های مهربانی را به سوگ بدل می کند. سمفونی روح نواز را از دل جنگل ها و کوه ها و کالبد باران و مه می گیرد و به جای آن گلوله و خون تحویل می دهد. جنگ هر لحظه اش با مرگ قرابتی دیرینه دارد که زندگی را به چالش می کشد و شادمانی فرح بخش خود را به اخباری تلخ پیوند می زند. زنده ها را به گورستان مرده گان‌ می برد و نور و روشنایی را به تاریکی و ظلمت وصل می کند‌. جنگ ترحم و رحم و انصاف و وجدان را بیرحمانه سلاخی می کند و هیچ نشانه ای از تبسم و مهر و عاطفه در خود ندارد. جنگ برای زایش تلخ ترین خبرها شتاب دارد و برای ساختن دلهره و پریشانی و اضطراب لحظه شماری می کند. جنگ به راستی که در این گستره ی نامحدود زشت ترین رخداد تاریخ است که هرگز هیچ پایانی برای آن نیست‌ که اگر بود تعداد مُرده گان این اندازه بسیار نبود.  🌐 در این لحظاتِ سخت و نفس گیر و باید و شایدها و اضطراب ها و تشویش ها ؛ ابتدا باید کودکان را از شنیدن اخبار سرد و تلخ دور نگه داشت و از سخن گفتن از جنگ با آنان پرهیز کرد. با آنها از زشتی و پلشتی و خون و گلوله حرف زدن روا نیست‌. بچه های دلبندمان دنیا را بسیار زیبا و قشنگ می‌بینند و اخبار جنگ بی تردید تجاوز به ذهن زیبای آنهاست. ذهنی که می داند جنگ با خودش خشونت و فقر می آورد و این رخدادهای فاجعه بار و شوم هر گاه به کودک و کودکی عزیزان مان گره می‌خورد ؛ تراژدی به اوج خود می‌ رسد و دنیا را رنج و ماتم فرا می گیرد. هر گاه در نقطه ای چه نزدیک ها و چه دورها جنگی در می‌گیرد ؛ فکر اینکه کودکی در این میان روح و ذهنش خراشی کوچک بردارد و دلش از ترس بلرزد ؛ باید وجدانهای بیدار را ویران کند و آنان را وادارد که اعلام کنند از جنگ بیزارند. کودکان در این سرای شر قاصدک‌ های نازنین صلح اند. نباید که قربانی جنگ شوند. چه رخداد جنگ‌ ؛ چه حتی خبر جنگ. 🌐 آنان که می خواستند تمام جهان را فتح کنند و فاتحینِ بزرگ تاریخ شوند ؛ مغلوب تاریخ شدند و جنگ از آنان هیولا ساخت. نام شان را به نفرت گره زد و نشانشان را از عزت و حُرمت گرفت. آنان که لشگری بزرگ به راه می انداختند و به کشتنِ انسانها فرمان می دادند به بهانه های کوچک خوار و ذلیل شدند و در نهایت فلاکت و تباهی و پستی رفتند تا جهانِ گرفتار را کمی به آرامش برسانند و شر و بدی را تا مدتها خاک کنند. خیلی دور نیست در حافظه ی تاریخ آنان که به شر ماندگار شدند و نفرین جاودانه را با خود به گور بردند. جنگ بد است. این را همه می دانند. کودکان اما از جنگ خیلی نمی دانند. ولی باید بیاموزند جنگ با همه ی بدی ها و تلخ هایی که دارد هر گاه بخواهد آرامش و حیثیت و شرف و ناموس و خاکشان را نشانه بگیرد و بخواهد به هر اسم و آیین و مذهب و مرامی بر آنان بتازد و جان شان را از زندگی ساقط کند ؛ بر همه چه کوچک و چه بزرگ فرض و واجب است که با همه ی نفرتی که از جنگ دارند اما آن را بپذیرند و تقدسِ خاکشان را پاس بدارند. جنگ این روزها به ساعتِ نامعلوم است و هیچ کس نمی داند کجا و چرا و چطور گلوله شلیک می شود. اما می دانند که باید مقابل گلوله ها بایستد تا وطن را از تن های با شرف ایمن کنند. و ایرانیان در این اثباتِ ماندگار ؛ امتحان خود را در دل تاریخ و به دفعات مکرر به خوبی پس داده اند و نام شکوهمند ایران و ایرانی را تا دورهای دور قرص و محکم و عزیز و مقتدر نگه داشته اند تا جهان بداند که ذات ایرانی نه تهدید می پذیرد و نه تسلیم. به امید جهانی عاری از جنگ و پایانِ مصرف تمام گلوله ها ...