💠 گمان نمي كنم دانشگاه امام صادق عليه السلام فقط در تهران باشد؛ جايي در سعادت آباد، پل مديريت! دانشگاه امام صادق عليه السلام مي تواند هر جايي باشد كه "قال الصادق" بشنوي! هر خانه اي، هر مدرسه اي، هر مسجد و منبر و مجلسي كه مي شود از او شنيد... مثل آنجا كه شنيدم: به حضرت عرض شد: "فلاني پشت سرتان بدگويي كرده " دست هايشان را بردند بالا "خدايا ! من بخشيدمش ، تو هم اورا ببخش " 💠  يا آنجا كه سفیان ثوری، صوفی معروف آمد محضر امام -خدمت رسیدم نصیحتی بکنید. ـ هروقت نعمت خدا برایت زیاد شد، سجده کن و شکر. هروقت هم که روزیت کم می شود، استغفار کن و توبه. هروقت هم برای چیزی غصه دارشدی بگو: لاحول و لا قوه الاّ بالله العلی العظیم.   💠 يا حتي ورقي از يك كتاب! لبنانی بود. اهل جبل عامل، ولی دوست داشت یک خانه هم در مدینه داشته باشد. پول را داد به امام و گفت: "زحمتش را شما بکشید." فرمود: " یک خانه خوب برایت خریده ام. این هم قباله اش." و یک کاغذ گذاشت جلویش. "جعفرابن محمد برای این مرد خانه ای در بهشت خریده است که یک طرف آن به خانه رسول اکرم متصل است، طرف دیگرش به خانه امیرالمؤمنین و دو طرف دیگرش به خانه ي امام حسن و امام حسین." مرد با خوشحالی کاغذ را بوسید و گذاشت روی چشمانش. امام گفت : " پولت را دادم به فقرای مدینه." هر وقت آمدي اينجا بيا پيش خودمان! خانواده اش را قسم داده بود وقتی مُرد، نوشته را بگذارند توی کفنش. روز بعد از دفنش آمدند سرقبرش دیدند نوشته ای آنجا گذاشته شده: "جعفر بن محمد به وعده اش وفا کرد." 💠 شنيدم آن روز، چشم هایش که داشت بسته می شد، گاه گاه از گوشه و کنار خانه صدای گریه بلند می شد. منتظر نشسته بودند کنار بسترش. خودش گفته بود جمع شان کنند. هیچ کس نمی دانست این لحظات آخر چه می خواهد بگوید. نگاه کرد به صورت تک تک شان " ما کسی که نماز را سبک یشمارد، شفاعت نمی کنیم." 💠 خدا كند دانشجوهاي خوبي براي اين مكتب ناب باشيم. ان شاءالله... 💠