بسم الله الرحمن الرحیم رویداد پیشرفت، روز اول / زینب عطایی به برادرم می‌گویم هفت‌و‌نیم صبح باید سر خیابان آیت‌الله خراسانی باشم. خیابانی تازه احداث شده که جایش را دقیق نمی‌دانستیم. قرار است راوی رویداد هنری سه‌روزۀ روایت پیشرفت باشم. اسپانسر برنامه مجتمع فولاد مبارکه است و اجراکنندگان هنرمندان گرافیست هستند. موضوع رویداد فرهنگ کار و تولید است. برادرم مرا می‌رساند. کسی را نمی‌شناسم به جز آقای مجلسی، دبیر مجمع طراحان آیه. سر خیابان عده‌ای ایستاده بودند. گفتم: «عه همین جاست آیت‌الله خراسانی، آقای مجلسی اونجا ایستاده.» برادرم گفت: «خب پس علما همه جمعند. فقط آیت‌الله عطایی کم بود که رسید.» همین حرفش باعث می‌شود که بعداً از آقای مجلسی بپرسم از نوادگان علامه مجلسی هست یا نه و حدسم درست از آب در‌می‌آید. سوار اتوبوس می‌شویم و راه می‌افتیم برای بازدید از مجتمع فولاد مبارکه در 75 کیلومتری جنوب‌غربی اصفهان. جو دوستانه‌ای بین بچه‌های گرافیست وجود دارد. جوان هستند و نوجوان. چند سالی هست که با هم مرتبط اند. با هم بزرگ شده‌اند انگار. رویدادهای کشوری زیادی شرکت کرده‌اند و با موضوعاتی چون فرزندآوری، برای ایران، 25 آبان و..... پوستر تولید کرده‌اند. در این رویدادها با راهبری اساتید هنرمندتر و باتجربه‌تر شده‌اند. اساتید این رویداد محمدرضا دوست‌محمدی، حامد مغروری و مجتبی مجلسی هستند. این اطلاعات را از گپ و گفتی که توی اتوبوس با بچه‌ها می‌زنم به دست می‌آورم. جلوی ساختمان مرکزی فولاد از اتوبوس پیاده می‌شویم. ساختمانی بتنی که ثبت ملی شده و با همۀ عظمتش وقتی در ماکت فولاد دنبالش می گردیم جزء کوچکیست از مجموعۀ بزرگ فولاد مبارکه. صبحانۀ مفصل فولاد با کثرت عکاس‌ها و فیلم‌بردارها همراه می‌شود، حتی یک نفر با تمام قوا بوم ضبط صدا را روی سر بچه‌ها حرکت می‌دهد. قرار است سؤال‌هایمان را بپرسیم؟ بفهمیم چرا فولاد و صنایع سنگین دست از سر آب زاینده‌رود برنمی‌دارند؟ چرا آلودگی هوا برایمان به ارمغان می‌آورند؟ و علامت سؤال‌های زیادی که در ذهنمان وجود دارد. اولین قسمتی که از آن بازدید می‌کنیم. تصفیه‌خانۀ پساب 9 شهر اطراف است. فولاد فاضلاب شهرهای دور و اطرافش را می خرد و در سیستمی عظیم و پیچیده تصفیه می‌کند و آب زلالی که در انتها به دست می‌آید را برای مصرف صنعتی و آبیاری فضای سبزش به کار می‌برد. قسمت بعدی قسمتی است که سنگ آهن را به گندله تبدیل می کند. سقف سوله هفتاد متر ارتفاع دارد و خط تولیدی به طول یک و اندی کیلومتر را در طبقات مختلف در خود جای می‌دهد. در نورد گرم، کارگران مشغول نبردی گرم هستند. شمش‌های فولاد با دمای بالای 1000 درجه با همان آب تصفیه‌شده خنک می‌شوند و با غلطک‌ها صاف می‌شوند و ضخامتشان کم می‌شود و طولشان زیاد. در آخر کلافی از ورق فولادی تحویل می‌دهد. در نورد سرد ورقه ها با کشش و فشار باز هم نازکتر می‌شوند. خط تولید ورق‌های گالوانیزه و رنگی و قلع اندود آخرین بخش‌های کارخانه است که از آن بازدید می‌کنیم و محصولات نهایی را تحویل می‌دهد. سخنرانی مدیر مجتمع فولاد برای گرافیست‌ها برنامۀ بعدی است. آقای مدیرعامل صحبت هایش را با تعریف هنر از کالینگوود آغاز می کند: «هنر دارویی است برای ناگوارترین بیماری بشر یعنی ناآگاهی.» بعد برایمان فولاد را می شکافد: فعالیت هایش و اینکه چرا اینقدر مورد هجمه قرار می گیرد. از اقتصاد فولادی که می‌تواند جایگزین اقتصاد نفتی بشود. موضوعاتی مثل مصرف آب توسط فولاد و اقداماتش در راستای مسئولیت‌های اجتماعی. صحبت‌های دکتر طیب‌نیا نه تنها سوالات بچه‌ها را جواب می‌دهد، بلکه ترغیبشان می‌کند به تصویر افتخارات فولاد. به قول استاد مغروری فولاد مجموعه‌ای است که روایت پیشرفت در آن غل می‌زند. یکهو می‌آییم جایی که فکر می‌کردیم منشأ آلودگی اصفهان است؛ ولی می‌فهمیم در زمان آلودگی و وارونگی هوا، هوایش از اصفهان سالمتر است و گونه های مختلف برندگان مهاجر از کشورهای دیگر به استخرهای مصنوعی‌اش مهاجرت می‌کنند. عصر وقتی سوار اتوبوس می‌شویم، آدم‌های دیگری هستیم. شگفت‌زده از دیدار با یکی از صنایع مادر کشور و درک موفقیت‌هایش و ابطال ضدروایت‌هایی که درباره‌اش شنیده بودیم. گرافیست‌ها قرار است با زبان تصویر شگفتانه‌های امروز را برای مردم به تصویر بکشند.