#پیام_مخاطبین
چند ساله حسرت میخورم از اینکه چرا من نمیتونم برم پیاده روی اربعین، چند ساله هر سال ناراحتم و حس میکنم چیزی گم کرده ام و من شاید لایق نیستم که برم، هر سال با حسرت به تلویزیون و جمعیت پیاده نگاه میکن و گریه میکنم و ناراحت میشم.
امسال حتی داغ دلم بیشتر بود خیلی از دوستانم با بچه ی صغیر و کبیر راهی شدن ولی من باز قسمتم نبود که برم ...
امسال خانم خوش سخن و مهربون جلسه های ماهانه ام هم تاکید کردن روی رفتن، روی حضور، روی این حرکت زمینه ساز ظهور... البته روی صحبتشون با من نبود به من یواشکی گفتن تو نه محدثه جان، و من موندم و گریه ی بی امانم ...
امروز دارم از یه دریچه دیگه نگاه میکنم، وقتی داشتم خونه رو تمیز میکردم، یادم افتاد یکی از اقوام همسرم امسال خادم حرم آقا امام حسین علیه السلام شدن، پیش خودم گفتم منم خادم حرمم ، منم خادم شیعه ی علی ام... به نیت خادمی حرم آقا خونم رو تمیز میکنم ، بچه هام رو بزرگ میکنم برای اینکه سرباز امام زمان بشن وظیفه ی من پرورشه، دادن آرامشه، الان دیگه ناراحت نیستم که جاموندم الان دیگه مطمئنم با هر قدمی که تو خونم برمیدارم، برای رسیدگی به امور کاری میکنم، دارم تو جمعیت پیاده میرم به سمت حرم، دارم خادمی میکنم ، دارم کنیزی امام زمان رو میکنم برای تربیت سربازهاش، مگر نه اینکه "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"
خونمون یه روضه ی مجسمه... قاسم هست، رقیه هست، علی اصغر هست، منم کنیزشون ....
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1