۴۲۲۴ دختر من سه سال و نیمش هست و از بعضی چیزهای ساده میترسه و خیلی محتاطه. خواهرزاده همسرم هم سن دختر منه که پسره و دو ماه ازش بزرگتره و یکی دوبار دختر منو چند ماه پیش هل داده و ازون روز دخترم میگه من ازین میترسم و هربار اونا هستن این گریه میکنه و من و دخترم مجبوریم خونه پدر و مادرهمسرم ساعتها (تازمانی که خونواده خواهرهمسرم نرفتن) توی اتاق بمونیم چون دخترم میترسه و گریه میکنه من واقعا ازین موقعیت کلافه هستم چندبار خواهرهمسرم سعی کردن همزمان با ما نیان اما پدرومادر همسرم میگن بچه ها بباید عادت کنند به این وضع و ما الان دو سه بار همزمان میریم خونه پدری همسرم و من توی تمام این مدت واقعا ازینکه توی اتاق زندانی باشم کلافه میشم میخواستم بپرسم کار من اصلا درسته؟ اونکه فرمودید محبت مادر باید غیرمستقیم از پدر به فرزند برسه یعنی چه و توی شرایط ما چجوریه؟ ... ۱ـ لطفا *مراقب روابط* بچه ها با هم باشید و به کار آنها *نظارت غیر مستقیم* داشته باشید اما به حوادثی که برای آنها رخ می دهد هرگز حساسیت *نشان ندهید* و آنها را خصوصا با دیگران، به هیچ عنوان، *مطرح* و *مرور نکنید.* زیرا بچه ها خیلی زودتر خاطراتشان را فراموش می کنند اما *بزرگترها* آن خاطرات را به این زودی فراموش نمی کنند. ۳ـ بهترین روش برای *پیشگیری* از رفتارهای نامناسب و *اصلاح ذهنیتهای منفی پیش آمده* اینست که والدین و خصوصا مادران با آنها *همبازی* شوند. ۳ـ جدیدا *بازیهای گروهی* خوبی در بازار عرضه شده که *تمام افراد بزرگ و کوچک* خانواده می توانند در کنار هم لحظات خوب و آموزنده ای را بدون اصطکاک بگذرانند. 👈واژه: 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام @dr_ghofrani2