هدایت شده از شعـ🔥ـله های شعر
قلم به اشک کند عجز خویش را اظهـار همیشه وصف تو بوده، مقوله ای دشوار خدا به خَلق تو اغراق کرده در اعجـــاز کسی شبیه خودش را به خلق داد انگار نظیر تو چه کسی صاحب فضائل شد؟! چگونه فضل تو را جاهلان کنند انکار؟! نماز ِ بی تو چه دارد، به غیر ِ استبعاد؟! کشانده صاحب خود را به اسفل‌فی‌النّار مـرا نویــــد ِ ولای ِ تو می دهـد امّیـــــد اگر چه بوده خطــایم، فراتـر از بسیــار چه غبطـه‌ها که نخوردم به زائر حرَمت نجف،بهشت برینی‌ است، هدیه بر ابرار ببر کنیز خودت را به بارگــاه و حــــرم که اکتفــا نکنـد جز به وعـده ی دیــدار "فمَن یَمُت یَرَنی"، مژده‌ای از این بهتر؟! هزار مرتبـه جان می دهم به این گفتار @m_sholepash