سند دیگر این است که از حدود دو هفته یا سه هفته قبل از اغتشاشات، یک مذاکراتی در دوحه بعد از سفر جوزف بورل به تهران در رابطه با بحث هسته‌ای ایران شکل گرفت. آنجا گفته شد که ایران با اروپا به توافقاتی رسیدند و چرخه‌ی گفت‌وگوهای هسته‌ای یک مقداری فعال شد. ایران هم در این فاصله در خصوص بازرسی‌ها و آن سه مرکز ادعایی آژانس انعطاف‌هایی نشان داده بود و کار داشت با گفت‌وگو جلو می‌رفت؛ هم نمایندگان اروپا بودند و با یک فاصله‌ی مکانی نمایندگان آمریکا بودند. اما حدود دو هفته قبل از آغاز اغتشاشاتی که در شهریور شروع شد یک دفعه آمریکایی‌ها مذاکرات را متوقف کردند و این آقای رابرت مالی، که هم مسئول میز ایران، هم معاون وزیر خارجه آمریکا و هم مسئول مذاکرات هسته‌ای است در پاسخ به آقای جوزف بورل که می‌گوید چرا متوقف کردید، می‌گوید دو هفته صبر کنید ایران امتیازاتی خواهد داد که تعجب خواهید کرد و اتفاقاتی در ایران می‌افتد که خودشان می‌آیند دنبال ما و امتیازات ویژه‌ای خواهند داد!! خب این هم نشان می‌دهد که قبل از آغاز اغتشاشات، وضعیت اغتشاشات و برنامه‌ها و حتی زمان آغاز اغتشاشات تا حدودی معلوم بوده است. ** آقای دکتر شما به نقش گروهک‌های ضدانقلاب و تجزیه‌طلب کُرد اشاره کردید که از خیلی قبل‌تر طراحی و برنامه داشتند. رهبر انقلاب در بحث عواملِ میدانی علاوه بر تجزیه‌طلب‌ها، به بقایای رژیم پهلوی و منافقین و... ظرفیت‌های مختلفِ دشمن هم اشاره کردند. اینها نقش‌شان چه بود؟ چقدر شبکه‌هایشان را فعال کردند و چقدر ظرفیت‌هایشان را آوردند به میدان و وارد کار عملیاتی و میدانی این اغتشاشات شدند؟ تقریباً می‌شود گفت طیف دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی حتی آن جریاناتِ نرم متصل به نظام اینها تمام ظرفیت‌هایشان را پای کار آوردند؛ از منافقین تا سلطنت‌طلب‌ها تا کمونیست‌ها تا ملی‌گراها تا جریانات شبه مذهبی مثل انجمن حجتیه تا جریانات سلفی- تکفیری‌ها تا به هر حال گروه‌هایی که رسماً توسط کشورهای خارجی ساخته شدند مثل جیش‌العدل و چه دولت‌هایی که در این مسیر هم‌گرا شدند مثل اقلیم کُردی، مثل آذربایجان، حتی از داخل ارمنستان، دوبی، در بلوچستان و پاکستان و به یک شکلی سرویس امنیتی عربستان و جریاناتی که توسط این‌ها یا از کانال این‌ها و از معبر این‌ها وارد کشور شدند اینها همه پای کار بودند؛ می‌شود گفت این استثنایی‌ترین مصاف این‌ها با جمهوری اسلامی بود؛ حالا بعضی‌ها تعبیر جنگ احزاب به کار بردند از حیث اینکه یک ائتلاف کاملی علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت ولی خب حالا از یک بعدی هم شبیه نیست به خاطر اینکه وضع جمهوری اسلامی ۱۴۰۱ با وضع پیامبر(ص) در زمان جنگ احزاب قابل تطبیق نیست. بالاخره آن‌موقع حضرت رسول(ص) در اوج مظلومیت و ضعف از نظر عِده و عُده بوده اما وضع جمهوری اسلامی که این نیست، از نظر عِده و عُده جمهوری اسلامی غلبه داشت بر مخالفان خودش ولی از حیث اینکه آنها در صور اسرافیلشان بدمند و هرچه امکانات است جمع کنند یک‌جا بیایند پای کار، از این حیث جنگ احزاب بود. خب همه‌ی اینها پای کار بودند و حرفشان هم این بود که این دفعه تا حل نشود ول نمی‌کنیم، باید برویم تا حل مسئله. لذا برای اینکه این اتفاق بیفتد آمدند رهبری حرکت را هم رقیق کردند هم سیال کردند برای اینکه بتوانند همه را زیر این خیمه جا دهند و کسی خارج از خیمه نماند. مثلاً در کنفرانس برلین که به روایت پلیس آلمان ۳۷-۳۸ هزارتا در آنجا جمع شدند در حین اغتشاشات و در زمانی که فتیله اغتشاشات یک مقدار پایین آمده بود، در آنجا به منافقین گفتند شما جلوی تریبون نباشید و بروید یک خرده عقب‌تر و جریانات بیشتر اجتماعی را آوردند جلو تا جریانات شناخته‌شده‌ی سیاسی. رهبری کار را یک مقدار رقیق کردند تا بتوانند همه را جا بدهند. دوم آمدند سیال کردند یعنی هر روز یک اسمی مطرح شد، هر اسمی یک طلوع و غروب داشت و این افراد می‌آمدند روی صحنه مطرح می‌شدند بعد محو می‌شدند، دوباره یکی جدید می‌آمد ظهور می‌کرد و دو روز بعد افول می‌کرد و باز فرد دیگر. این را می‌چرخاندند این ماجرای رهبری را، می‌چرخاندند به خاطر اینکه به اصطلاح همه را امیدوار نگه دارند، همه‌ی طیف‌ها را امیدوار نگه دارند. از همه‌ی ظرفیت‌های نظامی استفاده شد، از ظرفیت قتل، از ظرفیت خودکشی، از ظرفیت آتش زدن، از ظرفیت اتهام‌پراکنی، دروغ‌پردازی، حتی از ظرفیت رسانه‌های معتبر استفاده کردند. مثلا واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز برای خودشان اعتباری داشتند اما اینها هم در این صحنه وارد شدند و آبروی خودشان را وسط آوردند. خودشان می‌دانستند فلان خبر دروغ است و می‌دانستند این دروغ پایدار نمی‌ماند (مثلاً ماجرای فوت رهبری یا ماجرای جانشینی رهبری بالاخره یک چیزی نبود که عقل زیادی بخواهد که این را تشخیص دهد خب چهار روز بعد رهبری می‌آمدند صحبت می‌کردند و چیزی باقی نمی‌ماند برای اعتبار این رسانه‌ها) اما با علم بر این هزینه‌ی گزا، با