ز این این کار را کردند.
در واقع تمامی ظرفیتهایشان را خرج کردند.
بله، این کار را کردند. مثل اینکه یک کسی یک پولی کنار میگذارد برای روز مبادا اینها روز مبادایشان امروز بود. پس میتوانیم بگوییم که هیچ ظرفیت ذخیرهای را اینها نگه نداشتند، همهچیز را آوردند جلو و حالا هزینهشان خیلی زیاد است. اینها حالا که شکست خوردند، مدتی دچار مشکل میشوند برای اینکه بتوانند دوباره تدارکاتی را ایجاد کنند و به میدان بیاورند. شما نگاه کنید در این صحنه خیلی سریع راجع به تجزیه ایران صحبت شد، خیلی صریح راجع به اینکه پلیس را بُکُشید صحبت کردند و هیچ جریانی در دنیا نمیآید اینگونه صحبت کند بگوید بُکُشید! میگوید من کُشته شدم اما نمیآید در تلویزیون بگوید که بُکُشید! پلیس را بُکُشید! یک کسی مذهبی بود بُکُشید! یک کسی ظاهر مذهبی داشت بُکُشید! مساجد را آتش بزنید! قرآن را بسوزانند بعد در وبسایتهایشان نمایش بدهند. این موضوعات خب خیلی موضوعات عصبیکننده و تحریککنندهای بود. حالا چرا این کار را کردند؟
اولاً آمده بودند که تمام کنند و حرکتشان هم دیوانهوار بود. من نمیخواهم بگویم حساب همهچیز را کرده بودند، به خیال خودشان میشد با این روش به هدف و نتیجه رسید ولی دیوانهوار بود به خاطر اینکه اینها باید ملت ایران را شناخته باشند بعد از ۴۴ سال. مگر میشود شما قرآن را آتش بزنید و یک جمعیت عظیمی در ایران نیاید به صحنه؟ مگر میشود شما پلیس را بکشید یکی مثل شهید روحالله عجمیان، یک جوان کارگر فقیر را در خیابان بُکُشید و کشته شدن این در ایران بازتاب نداشته باشد؟ خب اینکه مشخص است، یک آدم خیلی ساده هم باید بفهمد که ایرانیها چهجور شخصیتی دارند؟ چه چیزی آنها را دور هم جمع میکند؟ چه چیزی باعث وحدتشان میشود؟ اینها را طبیعتاً میدانستند ولی اقدام کردند. یعنی علیرغم این آمدند جلو و مثل آن ضربالمثلی که میگوید «مرگ یکبار شیون هم یکبار» گفتند میرویم تمام میکنیم ولی حرکتشان انصافاً دیوانهوار بود.
آقای دکتر در سالهای اخیر ما قضایای فتنه ۸۸ را داریم، آشوبهای سالهای ۹۶ و ۹۸ را داریم. اغتشاشات ۱۴۰۱ از حیث مُدل و الگو با آن موارد چه تفاوتهایی داشت؟
ببینید در آنجا موضوع صحنهای بود، زنجیره نبود. یک صحنهای بود یک جریانی را اینها میتوانستند فعال کنند و معتقد نبودند که میشود کار را تمام کرد یا باید کار را تمام کرد. معتقد بودند این کارها آن نتیجهای که میخواهیم را به دست میآورد کما اینکه راجع به تحریمها هم همینطور فکر میکردند و میگفتند تحریمها کفایت میکند، شما همین خطِ تحریم را بروید جلو جمهوری اسلامی یا نابود میشود یا تسلیم میشو.راجع به اغتشاشات هم اینها معتقد بودند که همین مقدار کفایت میکند برای چاشنی آن کاری که در تحریمها ما انجام میدهیم برای اینکه حکومت را بترسانیم. فضای داخلی ایران هم فضای منسجمی نبود یعنی مثلاً دولت ما یک دولتی بود که نسبتش با خود جمهوری اسلامی خیلی معلوم نبود در سال ۹۸ و قبلش ۹۶. در این دورهها نسبت دولت با جمهوری اسلامی خیلی روشن نبود، آنها کانال داشتند داخل دولت و دولت را مدیریت میکردند، خیلی راحت دولت را مدیریت میکردند. بعضیها واقعاً نیازی به اینکه آمریکا بخواهد خرج کند برای اینکه اینها همراهی کنند ندارند.
آنجا اغتشاشات مکمل طرح دشمن و به صورت صحنهای برای به ثمر رساندن آن ماجرای تحریم اقتصادی بود. اغتشاشات چاشنی بود برای اینکه جمهوری اسلامی را متقاعد کنند به اینکه راهی جز تسلیم ندارد اما در این صحنه آنها متوجه بودند که این کارزار فشار اقتصادی تمام شده و نظام از آن عبور کرده و اینجا اغتشاشات خودش شد موضوع، یعنی خود اغتشاش شد موضوع اول و راهی برای اینکه به اصطلاح ایران را به تسلیم وادار کنند لذا گسترش و توسعه پیدا کرد، خشنتر، عریانتر و پرتعدادتر شد به لحاظ سازمانها و تشکیلات، ذخائر را آوردند وسط، این کارها را در پروژههای قبلی نکرده بودند.
** رهبر انقلاب در یک تفکیک کلی دربارهی عاملین این قضیه یک عده را گفتند همین جریانات معاند و گروهکها و... هستند و یک عده را هم گفتند نوجوانان و جوانانی که تحت تأثیر فضایمجازی، هیجانزدگی، فریب خوردن و... درگیر شدند. یعنی زمینههای فرهنگیاجتماعی را اشاره کردند که وجود داشته و دشمن روی این سوار شده است. بالاخره بخشی از نوجوانها یا جوانها خیلی با سنتها و عقاید دینی همراه نیستند و سبک زندگیِ به شدت مجازیزدهای هم دارند.
بسترهای فرهنگیاجتماعی اغتشاشات را شما چطور تحلیل میکنید؟ سازماندهی اتفاق افتاده در این زمینه و بحث اثرگذاری شبکههای اجتماعی را چطور باید صورتبندی کنیم؟
یک تعبیری من دیدم در این کتاب " توسعهی شبکههای سکولارلیبرال در جوامع اسلامی" که دو نفر به نام آنجلس راباسا و چریل بنارد نوشتند که اینها دو نفر از نویسندگان مرتبط با یک کانون در نیویورک هستند که