سیاست‌گذاری کشور، در مراکز کارشناسی، در رسانه‌های ما و جاهای مختلف حتی در صدا و سیما و در احزاب، در دسته‌های سیاسی، در آن شخصیت‌هایی که دیگر مطرح شده بودند، شخصیت‌های برجسته‌شده. خب این جریان در نظام تبدیل شده بود به یک جریان حداکثری و داشتند نظام را از داخل از بین می‌بردند. آن تعبیر صورت و سیرت نظام که حضرت آقا در دانشگاه علم‌وصنعت سال‌ها پیش فرمودند که ممکن است یک زمانی برسد که جمهوری اسلامی به لحاظ اسم باشد ولی از لحاظ محتوا نباشد ناظر به همین بود. خب اینها آمده بودند در سیستم جمهوری اسلامی وجه حداکثری پیدا کرده بودند. نظام طبیعتاً باید خودش را خلاص می‌کرد از این صحنه. پس یک مطلب این است که غربی‌ها می‌خواهند عوامل خودشان را برگردانند در صحنه‌ی جمهوری اسلامی. احساسشان این است که آقای رئیسی کارهایی دارد می‌کند که اگر به نتیجه برسد یک انتخابات پرشوری را جمهوری اسلامی رقم می‌زند و اینها را از صحن و سرا کاملاً پاکسازی می‌کند و این سرمایه‌گذاری غرب را کاملاً بر باد می‌دهد. بنابراین این کاملاً باید برگردد. این یک منظر است به این موضوع. یک منظر دیگر خارج از این بحث‌های داخلی این است که ما در سطح بین‌الملل در یک شرایط ویژه‌ای قرار داریم. یعنی نظام جهانی در حال تغییر و دگرگونی است و غربی‌ها عقب افتادند از این قافله و همه‌چیز دارد به ضرر آنها پیش می‌رود و آنها هم نمی‌توانند روی این روند اثر بگذارند و یکی یکی هم دارند اعتراف می‌کنند که آقا اوضاع دارد تغییر می‌کند. رئیس جمهور فرانسه می‌آید می‌گوید که غرب مرجعیتش را از دست داده، آمریکا دیگر ابرقدرت نیست. پاپ می‌آید مشابه همین را می‌گوید. در داخل کشورهای دیگر هم همین حرف است. وضعیت اتحادیه اروپا هم رو به افول است. آمریکا در حال از دست دادن نفوذش است و غرب در حال محاصره شدن توسط مخالفینش است و اینجا سه کشور نامدار وجود دارد که دارند فعال عمل می‌کنند: ایران، چین و روسیه. این سه‌تا باید ضربه بخورند. هرکدام به شکلی باید آسیب ببیند. یک کسی باید ضربه‌ی نظامی بخورد، روسیه. یک کسی باید ضربه‌ی امنیتی بخورد، ایران. یک کسی ضربه‌ی اقتصادی بخورد، چین. یک فرایند اینها تعریف کردند برای اینکه بتوانند این ارابه را اگر متوقف نمی‌شود کرد دست کم کُند کنند. فلذا این طراحی‌ها برای ایران انجام و دنبال شده و می‌شود. این هم یک منظری است که اینجا دیگر بحث این نیست که بخواهند صرفاً موافقین خودشان را برگردانند داخل دولت؛ یک کسی شبیه روحانی، شبیه میرحسین، شبیه خاتمی بیاید بالا که جمهوری اسلامی را نگه دارد و متوقف کند. فراتر از این است. البته این دو رویکرد قابل اتصال هم هستند یعنی کاری که غربی‌ها در منظر دوم دنبال می‌کنند با تکیه بر آن منظر اول هم می‌توانند پیش ببرند یعنی تلفیق می‌شود کرد. متوقف کردن ایران با ترکیب عنصر خارجی و داخلی. ولی من گمانم این است که الان غربی‌ها روی منظر اول بیشتر دارند کار می‌کنند و معتقدند که اگر می‌خواهند جمهوری اسلامی را متوقف کنند با داخل می‌شود متوقفش کرد با خارج نمی‌شود. اینها معتقدند و می‌گویند هم. همین چند روز پیش هم روزنامه‌ی واشنگتن‌پست یک مقاله‌ای زده بود که ترجمه‌اش در روزنامه‌ی کیهان چاپ شد. آنجا واشنگتن‌پست می‌گوید که شما دارید اشتباه می‌کنید. نمی‌توانید با آن روش‌های گذشته به نتیجه برسید. روش ترامپ جواب نداد و روش بایدن هم جواب نمی‌دهد. بروید با ایران به یک نقطه‌ای برسید و بعد اشاره می‌کند که شما بدون برساختن نیروهای داخلی نمی‌توانید درباره‌ی ایران به نتیجه برسید. بروید به دموکراسی‌خواهان در ایران کمک کنید. اینطوری دارد صحبت می‌کند. یعنی همین چیزی که من اینجا از این کتاب خواندم شما عین همین را با یک بیانی در واشنگتن‌پست می‌توانستید ببینید