هدایت شده از بی‌تاب
کینه‌ورزانِ شیاطینِ جهان! دست بردارید، از این رفتارتان! حیفِ نامِ خار و خس، خفاشِ شب! می‌زنم خمپاره‌ای در غارتان فکر کردی می‌شوم آلوده‌ی؟!... قارچ‌های سمی‌ِ افکارتان فکر کردی که هراسان می‌شوم؟! با صدایِ زوزه‌ی کفتارتان دختری از ایلِ شیر بیشه‌ام می‌زنم پنجه به چشمِ تارتان من به دلگرمیِ ((ابراهیم)) خود آمدم آتش زنم در کارتان! چشم‌هایت را که در می‌آورم سرب می‌ریزم به کامِ یارتان پشم پوشیدی که من نشناسم آن خویِ وحشیِ سگِ پندارتان بوی گندِ فاضلابِ کهنه‌‌اید... عطرِ خوبی می‌دهد آزارتان! ای‌کج‌اندیشان اهریمن تبار... دست بردارید از این کردارتان! (بی‌تاب) 🤝