📎🔹تا غیرت مردان وطن هست عفت زنان لکهدار نخواهد شد
1. پیامبراکرم(ص) در برابر خدشهدار شدن جامعه به هوسبازى و بىعفّتى، حساس بود و مىفرمود: «پدرم ابراهیم(ع) بسیار غیرتمند بود، و من از او غیرتمندتر هستم، و خداوند بینى آن کسى را که بىغیرت است به خاک بمالد و ذلیل کند»(بحارالانوار، ج 103، ص248).
و فرمود: «بوى خوش بهشت تا مسیر پیمودن پانصد سال راه، مىرسد، ولى به مشام چند نفر نمىرسد، یکى از آنها بىغیرت است»(من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 281). یعنى آدم بىغیرت تا این اندازه (میلیونها فرسخ) از بهشت دور است.
امام صادق(ع) فرمود: «خداوند غیور است، و هر غیورى را دوست دارد، و بهخاطر غیرتش تمام کارهاى زشت- اعم از آشکار و پنهان- را حرام فرموده است»(فروع کافى، ج 5، ص 535).
از این روایت استفاده میشود که مرد غیرتمند رنگ خدایی دارد.
امیر مؤمنان(ع) فرمود: «کسى که غیرت نورزد قلب چنین فردى واژگونه است»(بحار، ج 79، ص 115). یعنى کور و بسته است و قابلیت پذیرش نور الهى و نصایح دین را ندارد.
2. در مدینه گروهى از اراذل و اوباش و جوانان هرزه به بانوانى که براى شرکت در نماز مغرب و عشاء به سوى مسجد رفت و آمد مىکردند، پرخاش نموده، و با متلک و گفتار ناروا به آنها آزار مىدادند و مزاحم آنان مىشدند، و گروه دیگرى نیز بودند که از راه نفاق و شایعهسازى باعث مزاحمت مىشدند، خداوند به پیامبر(ص) دستور قاطع داد تا آنها را از مدینه تبعید کند، و از اینگونه هوسبازانى که با بىغیرتى خود به حریم عفّت تجاوز مىکردند با تعبیر «فى قلوبهم مرضٌ» (بیماردلان تیرهدل) و ملعون یاد کرد، چنانکه این مطلب در آیه 60 و 61 سوره احزاب آمده است.
3. حکم بن ابىالعاص پدر مروان در عین آنکه مسلمان شده بود، و به مدینه هجرت نموده بود، شخصى هوسباز و منحرف بود، روزى پیامبر(ص) در حجره بود، او از درز در به داخل آن حجره نگاه کرد، پیامبر(ص) از این چشمچرانى او به قدرى ناراحت شد که عصاى سرکجى که نوک تیز داشت برداشت، و او را تعقیب کرد، او پا به فرار گذاشت و از دست پیامبر(ص) گریخت. پیامبر(ص) به او نرسید و فرمود: «اگر او را مىگرفتم، چشمش را بیرون مىآوردم». سپس دستور داد او و فرزندش مروان را از مدینه به طائف تبعید نمودند. آنها در عصر پیامبر(ص) همچنان در تبعید به سر مىبردند، بعد از رحلت پیامبر(ص) در عصر خلیفه اول و دوم نیز در تبعید بودند، تا اینکه آنها در عصر خلافت عثمان به مدینه بازگشتند، و همین یکى از اعتراضهاى شدید مسلمانان به عثمان بود، که چرا اجازه بازگشت تبعیدشدگان پیامبر(ص) به مدینه را داده است.
3. روزی یکی از زنان انصار برای خرید زیورآلات به بازار رفته بود و عدهای از اوباش اصرار داشتند نقابش را از صورتش بردارند؛ ولی او در برابر آنان مقاومت کرد تا اینکه مردی یهودی از قینقاع، بدون اطلاع زن، پیراهنش را از پشت به بالای بدنش گره زد و زمانی که زن برخاست بدنش نمایان شد و یهودیان به او خندیدند. آن زن از مسلمانان کمک خواست. مردی از مسلمانان با او درگیر شد و وی را کشت. یهودیان بنیقینقاع جمع شدند و آن مرد را کشتند. در پی این اقدام و خشم مسلمانان، زمینه پیکار فراهم شد(الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸)....
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/264377
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا
@kayhannewspaper