کشوانیه کفشم را دادی دل ما را نه شد خاک به اشکم گل آن مانده به جا را نه جان را تو بگیر از من بیچاره نما من را آن قلب که شد عاشق بر عشق خدا را نه من حسرت آدم را حس کردم از آن وقتی گفتند حرم بهر غیر است شما را نه مجلس چو تمام آمد محروم شدم از می سهمم همه وصف می یک جام گوارا نه بین الحرمینی ها دانند چه می گویم دورم ز دوراهی ها این نهج صفا را نه گویند به اشک آید مقبول زیارت ها یا رب همه چیزم را بر گیر بکا را نه بر عسکری و یاران هر راه اگر بستی بر بند ولی یا رب این کرب و بلا را نه شانزده اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری ۲۵ تیر۹۹