724.6K حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
💚🍃﷽ شبِ پژمردهٔ دلخونِ شقایق بودم سر صبح با جگری سوخته بیدار شدم عرش و فرش و قلم و لوحِ دلم، شعله کشید سینهٔ سوختهٔ نوکری سربار شدم یک دلِ خون و دو تا کاسهٔ اشکم، چه‌کنم؟! زنی از نسلِ کتک‌خوردهٔ بیمار شدم خنجر از پشت زده، اِبنِ نداری به دلم به خداوند جواد! از همه بیزار شدم شر به پا کرده زنِ ذهنِ خیالاتی من میوهٔ باغِ غریب‌الغربا! خوار شدم بیت‌الاحزانِ دلم، بزم عزا کرده بپا یاسِ بُستانِ رضا! داغِ دل آزار شدم شده بی‌تاب، دلِ کوثرم از بی‌آبی سرصبح، با جگری سوخته بیدار شدم (بی‌تاب) 😭😭