✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨
پیغام چهارم:
🌷شصت و دومین نامهء حضرت امیر در نهج البلاغه🌷
نامهء امیر است به مردم مصر که با مالک اشتر فرستاد، در آن هنگام که او را برای حکومت آن کشور اعزام فرموده بود:
🌷 بعد از حمد و ثنا خداوند.
خداوند سبحان محمد (صلی الله عليه و آله) را برای تبليغ به جهانيان و شهادت و نظارت بر پيامبران مبعوث فرمود. هنگامیکه آن حضرت از اين دنيا درگذشت، مسلمانان پس از او در امر حکومت اختلاف و نزاع کردند.
سوگند بخدا که از دلم خطور نمی کرد عرب، پس از آن حضرت، حکومت را از خاندان او برگرداند و مرا به خلافت ننشانند!!
در آن موقع چيزی مرا به درد و فرياد نياورد مگر اينکه ديدم مردم به فلانی هجوم می بردند و با او بيعت می کردند. لذا من دستم را از بيعت نگهداشتم و مردم را به حال خود گذاشتم. تا آنگاه که ديدم مردم از دين اسلام برگشتند و به نابود کردن دين پیامبر دعوت کردند. پس ترسيدم که اگر اسلام و مسلمانان را ياری نکنم رخنه و شکافی در آن ببينم يا ويرانی در آن مشاهده کنم که مصيبت آن برای من بزرگتر از فوت حکومت بر شما باشد.
چنان حکومتی، متاع زودگذر روزگار است، و آنچه در آنست به سرعت رو به زوال رود، مانند از بين رفتن شوره زار، يا مانند ابر از هم پراکنده شود و از بين برود. پس در ميان آن حوادث برخاستم تا باطل محو شد و از بين رفت و دين، محکم و استوار گرديد و بيارميد (ایشان با دادن مشورت به اصحاب سقیفه و بیان احکام به مردم طی بیست و چند سال تحمل، توانستند از تحریف اسلام و ظلم بر مردم جلوگیری کنند).
/ بخش دوم این نامه، فردا إن شاءالله/