اصلاحات در گروگان «اصلاحطلبان پروژهای»
🔹انتخابات مجلس دوازدهم موجب پدیدارشدن و تقابل مجدد دو طیف سنتی در جریان موسوم به اصلاحطلبی تحت عنوان «اصلاحات پروسهای» از یک سو و «اصلاحات پروژهای» از سوی دیگر شد. اما تفاوت میان این دو طیف در چیست و هماکنون در چه وضعیتی به سر میبرند.
🔹در مطلع این نوشتار باید تصریح بدارم که اصلاحات پروسهای در واقع کوشش عمدتا جامعهمحور -با نیمنگاه به امکانات موجود در ساختار رسمی- برای تغییرات تدریجی در سیاستهای کلان است. در نگاه و نگرش مزبور، کنشگری تابع تام «رویکرد ساختار رسمی» نمیتواند باشد و سیاستورزی اساسا معطل سوگیری قدرت حاکم نیست.
🔹اگر بخواهم بحث را قدری عمق ببخشم باید ابراز بدارم که اصلاحطلبان قائل به اصلاحات پروسهای در واقع آرمانگرایانی هستند که تاریخ را عرصه «تکامل غیر خطی» میبینند و معتقدند یک نیروی سیاسی فرضا اگر در جایی و موقعیتی، مجبور به عقبنشینی باشد، این عقبنشینی مقدمه پیشرفت آتی او خواهد بود؛ به شرطی که بتواند از حساب امکاناتی -ولو حداقلی- که قدرت حاکم در اختیارش میگذارد، اقتصادیترین بهره را ببرد.
🔹در مقابل اصلاحطلبان پروسهای، اصلاحطلبان پروژهای قرار دارند که تاریخ را از منظر «تکامل خطی» درک میکنند. در واقع باورمندان به اصلاحات پروژهای معتقدند که اراده و میل قدرت حاکم باید نقطه صفر یا نقطه عزیمت حرکت اصلاحی باشد و در صورت غیبت این اراده، امر اصلاحطلبی در نقطه فرضی صد از اساس ممتنع خواهد شد؛ مثل کمونیستها که به اوجرسیدن تضادهای درونی سرمایهداری، انقلاب کارگری و حاکمیت دیکتاتوری پرولتاریا، مالکیت دولتی بر ابزار تولید(سوسیالیسم دولتی) و در نهایت هدم مالکیت خصوصی را پیششرطهای لازم و ضروری برای تحقق جامعه آرمانی بیطبقه میدانند.
🔹برای اینکه بحث قدری روشنتر و ملموستر شود، لازم است مخاطب را به نسبت دو نگرش پروسه و پروژه با امر انتخابات ارجاع دهم. اصلاحطلبان پروسهای معمولا جانب تحریم انتخابات یا -در سطحی پایینتر- جانب رایندادن را نمیگیرند چون در چارچوبه اندیشهای آنها، تحول از پایین به بالا رقم میخورد و دینامیسم امر اجتماعی تدریجا امر سیاسی را به تغییر و پذیرش واقعیت وامیدارد؛ بیانیه 110 نفر از کنشگران متصف به اصلاحطلبی -موسوم به روزنهگشایی- که خواستار مشارکت در انتخابات مجلس شدند، یکی از مظاهر مهم کنشگری اصلاحطلبی پروسهای طی مدت اخیر بود.
🔹اما در مقابل، اصلاحطلبان پروژهای، حضور یا عدم حضورشان در انتخابات را به تصمیم ساختار کلان حاکمیت برای تدارک یا عدم تدارک فضای حداکثری برای رقابت حداکثری وابسته میدارند. اگر بخواهم نام تعدادی از حاملین اصلاحات پروژهای را نام ببرم افرادی نظیر فائزه هاشمی، مصطفی تاجزاده و سعید حجاریان بهترین نمونهها هستند.
irna.ir/xjQ6vm
@IRNA_1313