اند. اين يک مسئله ي سياسي نيست، يک مسئله ي شرعي و سلوکي است. در حالي که اگر آرام آرام دستورات و رهنمودهاي وَلي فقيه که پرتوي از نور ولايت امامت است، در خانواده ها تجلي کند به همان اندازه دل ها به سوي نور امام معصوم گشوده مي شود و رفتار همسر و فرزند چنين خانواده اي زمين تا آسمان با خانواده اي که نسبت به ولايت فقيه بي اعتقاد است فرق مي کند، مگر معني برکات امامت چه چيز بايد باشد؟ اگر همين روحيه در بازار و اداره ي ما گسترش پيدا کند تصور کنيد چه اندازه گناه دفع مي شود و حدود الهي ظهور خواهد کرد.
حضرت در ادامه مي فرمايند «وَ يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّهِ» امام از دين خدا دفاع مي کند چون دين را مي شناسد و مي داند پايگاه آسماني آن کجاست. حضرت امام خميني(رض) مکرر مي فرمودند: اين غصه را کجا ببريم که نگذاشتند پيامبر و ائمه(ع) حکومت کنند تا ما ياد بگيريم. درست است که در حال حاضر فقهاي عزيز و رهبري تلاش مي کنند حکم خدا را حاکم کنند ولي اين در آن حدّ است که از سيره و روش رسول خدا(ص) و ائمه(ع) باقي مانده و اين همه ي مطلب نيست، بسياري از خطوط کلي که بايد ظهور مي کرد امکانِ ظهور نيافت. مثلاً امام خميني(رض) خط دفاع از دولتي را که در نظام اسلامي رأي مي آورد نشان دادند و مقام معظم رهبري«حفظه الله» مي فرمايند: اين خط را ما از امام گرفتيم و روي آن ايستاديم، برکاتي هم در پي داشت و دارد. حال اگر امامان معصوم فرصت حکومت داشتند و خطوط اداره ي کشور اسلامي را با جوانب بيشتر روشن مي کردند، در نظر بگيريد چه برکاتي در پي مي داشت. نمونه ي ديگر اين که حضرت امام خميني(رض) در يک ادبيات خاصي که در تاريخ گذشته ي اين ملت سابقه نداشت فرمودند: ملاک رأي مردم است و با طرح اين اصل، انقلاب اسلامي در تاريخ معاصر به خوبي جلو آمد. ارزش اين سخن وقتي روشن شد که بوشِ پسر انقلاب اسلامي را متهم کرد که نظامي مردمي و دموکراسي نيست و نهادهاي غير مردمي بر سرنوشت مردم حاکم اند و آمريکا وظيفه دارد مردم ايران را از زير حاکميت رهبران مذهبي ايران آزاد کند، لذا نقشه ي حمله به ايران را طراحي مي کرد. البته کار آن ها نگرفت و مورد تمسخر دنيا واقع شدند که آمريکا از کشورهايي حمايت مي کند که تا به حال يک انتخابات نداشته در حالي که در ايران هر يک سال يک انتخابات برگزار شده است. در نظر بگيريد اگر امام خميني(رض) اين خط را پايه گذاري نمي کردند چه اندازه دشمنان انقلاب در برنامه هاي خود موفق بودند. امام از همان اولِ انقلاب به فکر شکل دادن به نهادهاي مردمي، مثل مجلس و رياست جمهوري بودند تا انقلاب امکان ادامه ي خود را در تاريخ معاصر داشته باشد. در حالي که در آن زمان مردم طوري به امام خميني(رض) ارادت داشتند که هرکس را ايشان تعيين مي کردند مي پذيرفتند ولي خودِ ايشان نظرشان آن بود که کارها بايد به دست مردم باشد. اين ها نمونه است تا روشن شود اگر امام معصوم در ميان بود نقش ايشان در جهت دهي جامعه چه اندازه مي توانست تعالي بخش باشد و اين نشان مي دهد دفاع از حدود کشورهاي اسلامي و راهنمايي و جهت دهي آن ها فقط با يک قلب فوق العاده نوراني امکان دارد و هرجا ما نتوانستيم اسلام را درست حفظ کنيم آن جايي بوده که از امامت فاصله گرفتيم. و جايي که توانستيم به وسيله ي ولايت فقيه به فرهنگ امامت نزديک شويم به همان اندازه در دفاع از اسلام موفق بوديم.
خداوند به لطف خودش هر چه زودتر جامعه ي اسلامي را از برکات وجود مبارک امام عصر(عج) برخوردار بفرمايد.
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»