🖌
#یادداشت_روز
🔹 ملاحظاتی درباره آشوبها و چند راهکار
#جعفر_بلوری
🔸 دیگر برای کمهوشترین، کُندذهنترین و سادهلوحترین افراد هم، کوچکترین تردیدی باقی نمانده که، آنچه طی روزهای اخیر در ایران عزیز و به بهانه فوت مهسا امینی رخ داد، هیچ ارتباطی به مسئله آزادی زنان و حتی فوت ایشان ندارد. تصورش را بکنید مثلاً در آلمان، خانمی برخلاف قوانین داخلی این کشور تخلفی کرده و از سوی پلیس احضار شود. در اداره پلیس بنا به دلایلی مثل داشتن بیماری زمینهای دچار عارضه قلبی شده و فوت گردد. عدهای به خیابانها بریزند و خواستار سرنگونی نظام سیاسی حاکم بر آلمان شوند و برکناری جناب شولتز را فریاد بزنند! سپس شروع به بریدن گلوی پلیس، آتشزدن پلیس و حمله به زنانی کنند که، در حال اجرای آن قانون هستند! شعار «ضد خشونت» دهند و بدترین خشونتها را مرتکب شوند. عدهای نیز به بهانه فوت آن خانم، پرچم تجزیه آلمان را بالا بگیرند و آمریکا هم آلمان را تحریم کند! مضحک نیست؟ راستی کجای این «اتفاق» با «واکنشهای به آن اتفاق» منطبق است؟
اما چرا واکنشها به چنین رخدادهایی در ایران اینطور به فاجعه و خونریزی و پلیسکشی و در نهایت به مبحث براندازی ختم میشود؟ و سؤال دوم اینکه چند بار باید چنین اتفاقاتی در کشور رخ دهد تا مسئولین ما به فکر چاره بیفتند؟ چند پاسخ به نظر قابل طرح میرسد.
۱- از سؤال اول شروع کنیم. اگر بخواهیم به صورت کلان بحث کنیم، «ماهیت» ضد استکباری و مستقل جمهوری اسلامی ایران، مهمترین و اصلیترین دلیل وقوع این حملات و وقایع است. هر کشوری بنا به دلایلی دشمنانی دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل ماهیت ضد استکباریاش و ضرباتی که به طرحهای متعدد غرب بهویژه در منطقه زده (داعش فقط یکی از این طرحها بود)، طبعاً دشمنان بزرگتر و گردنکلفتتر و چه بسا حتی «پستتری» هم دارد. این جمهوری عزیز طی 4 دههای که از عمرش میگذرد صاحبان نظم فعلی جهانی را کم به ستوه نیاورده و چنین جمهوری که نام «اسلام ناب محمدی(ص)» را هم به حق، با خود یدک میکشد، از سوی چنین قدرتهایی، نمیتواند تحمل شود...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/250467
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا
@kayhannewspaper