یانه رژیم علیه ایرانیان بیگناه را محکوم کند.!
جدیدترین اقدام رژیم جعلی صهیونیستی، فراخوان چند روز پیش شهرداری قدس غربی اشغالی برای «برگزاری تظاهرات اعلام همبستگی زنان اسرائیلی با زنان ایرانی» در قدس اشغالی و دستاویز قرار دادن فوت مرحومه مهسا امینی بود.
گفتنی است رژیم جعلی صهیونیستی نوک پیکان برخوردهای مداخلهجویانه اخیر آمریکا و اروپا و حمایت علنی و آشکار آنها از اغتشاشگران بوده است.
برای یک اقدام بیسابقه در ایران برنامهریزی کرده بودیم
لازم به یادآوری است که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی 2 مرداد سال جاری با انتشار خبر کوتاهی اعلام کرد: «شبکهای از عوامل سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی که برای انجام عملیات تروریستی به کشور اعزام شده بودند، توسط سربازان گمنام امام زمان ارواحنا فداه شناسایی و کلیّه عناصر عملیاتی بازداشت شدند.» بعدازآن بسیاری از رسانههای عبری زبان به بررسی، تحلیل و گمانهزنی پیرامون آن پرداختند.
«معاریو» یکی از روزنامههای پرمخاطب عبریزبان هم در این رابطه با پذیرش تلویحی خنثی شدن این توطئه تروریستی در تیتر خود نوشت: «ما برای یک اقدام بیسابقه در ایران برنامهریزی کرده بودیم؛ اطلاعاتی در مورد دستگیری شبکه جاسوسی اسرائیلی منتشر شده است.»
پادویی عناصر رادیکال اصلاحات
برای سرویسهای غربی، عبری و عربی
مثلث غربی، عبری و عربی همواره در قبال ایران وحدت استراتژیک داشتهاند چه آنکه نوع حضور و صحنهگردانی آنها در فتنه 88، آبان 98 و وقایع اخیر نشاندهنده عمق همکاری آنها در حمایت از اغتشاشگران و مقابله با نظام جمهوری اسلامی است.
و البته که برخی پادوهای داخلی آنها که شبکه نیابتی دشمن در غرب را تشکیل دادهاند یک سر دیگر قیچی مقابله با ایران هستند. در همین وقایع اخیر مشاهده شد که برخی عناصر تندروی اصلاحات که روزی کباده اصلاحات بر دوش میکشیدند، رسماً با اسرائیلیها هم مسیر و همنوا شدند و با اعتبازرادیی از اظهارات مقامات رسمی ایران در ماجرای فوت مهسا امینی و تشویق معترضان، فتنه دیگری را رقم بزنند.
پر بیراه نبود که در جریان فتنه ۸۸، نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»! و یا شیمون پرز، رئیسجمهور وقت این رژیم جعلی گفت «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند»!
در فتنه 88، وقایع آبان 98 و همچنین ناآرامیهای اخیر در ماجرای فوت مهسا امینی، از یکسو دشمنان خارجی به میدان آمدند و از سوی دیگر هم پادوهای داخلی غرب (برخی احزاب و فعالین سیاسی اصلاحطلبان تندرو) در گوشه و کنار در قالب بیانیه، پیام و مصاحبه به صحنهگردانی اعتراضات پرداختند.
چرا برخی خواص سیاسی
هنوز ساکت هستند؟
نکته قابلتأمل در این ماجرا، سکوت برخی خواص سیاسی است که موجبات تعجب افکار عمومی را برانگیخته و در شبکههای اجتماعی باعث بروز و ظهور برخی قضاوتهای تندوتیز درخصوص آنها شده است.
بسیار روشن است در مواقعی که جامعه دچار بحران و التهابات امنیت، سیاسی و اجتماعی میشود بخشی از افکار عمومی و علیالخصوص سمپادهای آنان، نقش خود را متناسب و متناظر با بینش و منش آنها تنظیم میکنند.
نیاز به گفتن نیست که نوع نگاه خواص سیاسی و برخی شخصیتهای دینی و فرهنگی به حوادث اجتماعی در هدایت و جهتدهی افکار عمومی تأثیرگذار است و چهبسا سکوت و یا همصدایی ضمنی آنها با دشمن، ممکن است معنای خیانت و امضای اقدامات رادیکال و آشوبگرانه را به ذهن متبادر کند.
تجربه فتنه 88 هم ثابت کرده که چگونه برخی خواص با همصدایی و یا سکوت و کنارکشیدن خود از صحنه که رنگ و بوی خیانت داشت، راه را بر آشوبگران و صحنهگردانان و عوامل اصلی فتنه تسهیل کردند.
باید این نکته را متذکر شد، حالا که رژیم صهیونیستی و صحنهگردانان اغتشاشات اخیر صریحاً به شکست خود اعتراف کردهاند، برخی خواص که با سکوت و یا همصدایی با دشمن بر آتش آشوب بنزین ریختند، تا دیر نشده توبه کرده و جبران کنند.
رهبر انقلاب: کنار کشیدن خواص در زمان فتنه نوعی کمک به فتنه است
رهبر معظم انقلاب در همان مقطع (2/7/88) طی سخنانی در این خصوص فرمودند: «بعضیها در فضای فتنه، این جمله (کن فی الفتنهًْ کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب: در فتنهها همچون شتر کم سن و سال باش، نه پشت او قوی شده که سوارش شوند نه پستانی دارد که بدوشند» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم – آثار صفین را نگاه کنید – مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گ