حاشیهنشینیای که اتّفاق افتاده. درست است که در ابتدا فکر میکنیم ریشهی اینها در نارساییهای اقتصادی است؛ ولی آن اقتصاد وقتی میخواهد متحوّل بشود، حرف از چه چیزی میزنیم؟ از چرخهی تولید؛ تولید کجا است؟ جایی است که فرهنگِ کار هست. مثلاً این روزها همین برق موضوع اساسی ما در کشور است یا انرژی بحران جدّی ما در کشور است؛ نگاه کنید! فرهنگِ بد مصرف کردن یا فرهنگ مصرف در کشور ما یک موضوع فرهنگی مهم است. خود فرهنگ، بزرگترین کمک را به حوزهی مسائل اقتصادی میکند.
من یک عدد و رقم به شما بگویم. امروز اگر ما بخواهیم یک متر مکعّب گاز به ظرفیّت کشور افزایش بدهیم، هشت دلار سرمایهگذاری میخواهد که یک متر مکعّب گاز اضافه بشود؛ ولی اگر ما بخواهیم جلوی بدمصرفی را بگیریم، بهمراتب هزینهی کمتری دارد. ما الان نزدیک به سه برابر مصرف استاندارد دنیا انرژی مصرف میکنیم! خب این «فرهنگ مصرف» واقعاً یک موضوع فرهنگی است. شما الان میبینید که در زمستان، همه دوست دارند در خانههایشان با یک زیرپوش حرکت کنند؛ حتّی یک وقتی اینقدر شوفاژها گرم است، اینقدر گازها باشدّت دارد مصرف میشود که احساس میکنند گرما زیاد است، پنجره را باز میکنند که هوای خانه را متعادل کنند! ما امروز برای جلوگیری از این فرهنگ مصرف، اگر حتّی بخواهیم تبلیغات هم انجام بدهیم و این فرهنگسازی را انجام بدهیم، حتّی اگر بخواهیم تجهیزات را هم اصلاح کنیم و مدرن کنیم، به ازای هر متر مکعّب کمتر از شصت سِنت مصرف میشود. پس شما نگاه کنید که خود موضوعات فرهنگی چه اثری در تولید میگذارد! اصلاً روحیهی کار، فضای کار، فرهنگ کار، وجدان کار، فرهنگ مواسات، همهی اینها را که نگاه میکنیم، میبینیم فرهنگ از موضوعات بسیار مهم و اساسی است.
البتّه این را بگویم که ما وقتی از «فرهنگ» میگوییم، تنها روزنامه و مسجد و حسینیّه و مانند اینها نیست؛ اساس موضوعات فرهنگی ریشه در آموزشوپرورش ما دارد. متأسّفانه در بیست سال گذشته، ما شانزده هفده وزیر آموزشوپرورش جابهجا کردهایم! این حاکی از این است که به هر دلیلی ما به آموزشوپرورش که همان اساس فرهنگ و تربیت مجموعه و نسل ما است، بیتوجّه بودهایم. لذا ما در مجلس شورای اسلامی معتقدیم کار اساسی کار فرهنگی است. البتّه ما در مجلس یازدهم چندین موضوع مهمّ فرهنگی را هم در دستور کار داشتیم؛ لذا ما در مجلس دوازدهم هم همین رویکرد توجّه به مسائل فرهنگی را دنبال خواهیم کرد و باز مسائل فرهنگی را با رویکرد اقتصادی دنبال میکنیم تا در اقتصاد که اولویّت ما است، از فرصت فرهنگ استفاده کنیم.
 این افقی که حضرتعالی توصیف کردید، یکی از مهمترین نیازمندیهایش در ساحت پارلمان و مجلس، تقویت بازوی تخصّصیاش است که کمیسیون فرهنگی مجلس باشد. با توجّه به اینکه انتقاداتی هم از این ناحیه به مجلس وارد است ــ البتّه که این نقدها مربوط به این دوره نیست؛ حدّاقل در عموم دورههای دو دههی اخیر، کمیسیون فرهنگی مجلس یکی از کماقبالترین کمیسیونهای تخصّصی مجلس بوده ــ سؤالی که پیش میآید این است که با توجّه به وضعیّتی که این کمیسیون تخصّصی دچارش است و بعضاً حتّی به حدّنصاب هم نمیرسد، چطور میشود این خلأ را جبران کرد و این بازوی تخصّصی را تقویت کرد؟ چون بخش مهمّی از این فرمایشات شما برمیگردد به بسترهای تخصّصی و آنجا باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
 الان در دید عموم و متأسّفانه حتّی در خود مجلس هم این نگاه وجود دارد که بعضیها احساس میکنند چون نماینده هستند، الزاماً باید در یک کمیسیون خاص بروند که بتوانند به حوزهی انتخابیّهشان بیشتر کمک کنند. این نگاه درستی نیست. یک نمایندهی مجلس در هر کمیسیونی هم که باشد، میتواند در همهی موضوعات مجلس نقش داشته باشد؛ حتّی میتواند برود در کمیسیونهای دیگر شرکت کند. بله، در آن کمیسیون حقّ رأی ندارد، ولی چیزی که در کمیسیون تصویب میشود تصویب نهایی نیست؛ موضوع کمیسیون نهایتاً میآید در صحن مجلس، در صحن مجلس هر ۲۹۰ نمایندهی مجلس باید رأی بدهند که یک طرح و یک لایحهای تصویب بشود. لذا الان ما میبینیم بعضی از کمیسیونها شصت هفتاد نفر داوطلب دارد، بعضی کمیسیونها شش هفت نفر داوطلب دارد! این نگاه، نگاه اشتباهی است و اصلاً نگاه درستی نیست.
این یک ضعفی است که وجود دارد و به نظر من حاکی از همان برداشت اشتباهی است که نمایندگان محترم دارند. به تعبیری، میخواهم بگویم یک فرهنگ غلط مصطلحی است که در این تقسیمات به وجود میآید. البتّه طبیعی است که دوستان بتوانند بر اساس تخصّص خودشان در کمیسیونها سازماندهی بشوند که این هم بر اساس آئیننامهای است که در مجلس تصویب شده، یک قانون است و دستورالعمل دارد که بر اساس امتیازات، افراد در کمیسیونها سازماندهی میشوند و انتخاب میکنند؛ نهایتاً همهی کمیسیونها یک حدّاقل و حدّاکثری دارند که باید آن حدّاقلها و حدّاکثرها حتماً