بههرحال، در حوزهی سیاست خارجی، رابطهی بین دولتها یک بحث است، رابطهی دیپلماسی پارلمانی بین پارلمانها یک بحث دیگر است. محدودیّتی که بین دولتها هست، گفتوگوهایی که بین دولتها هست و پروتکلهایی که آنجا رعایت میشود، در حوزهی ارتباطات بین نمایندگان مجلس و رؤسای مجلس و پارلمانها خیلی بازتر است؛ در واقع، نوعی از دیپلماسیِ عمومی است و ارتباط بین پارلمانها، نمایندگان و حتّی مردم دو کشور، این فرصتها را فراهم میکند. خیلی وقتها مذاکراتی که شاید در سطح رؤسای جمهور یا حتّی در سطح وزرای خارجه و وزرای دیگر شکل نمیگیرد، بدون هیچ تعارفات رسمی، بهراحتی بین مجالس و گروههای دوستی شکل میگیرد.
ما خیلی وقتها با بعضی کشورها ارتباط نداریم، ولی گروههای دوستی بین پارلمانی با همدیگر رفتوآمد میکنند و موضوعات مورد بحث قرار میگیرد. لذا هم میتواند ارتقاء سطح روابط و تسهیلگری برای روابط بین دو کشور را در سطح دولتها فراهم کند، هم میتواند تسهیلگری کند آن توافقاتی را که انجام شده و میخواهد تبدیل به قرارداد بشود و اجرائی بشود. خیلی از این توافقات نیازمند به قوانین و مقرّراتی است که در پارلمانها باید به تصویب برسد؛ خب طبیعتاً این قانونها تصویب میشود. خیلی وقتها قوانین مانع بعضی اتّفاقات و تصمیمگیریها میشود؛ پارلمانها میتوانند کمک کنند که این قوانین را به نفع کشور تغییر بدهند تا دولت بتواند این مذاکرات را پیگیری کند و انجام بدهد.
خیلی از نشستها و پیمانهایی که در دنیا وجود دارد، مثل همین «بریکس» که امسال ریاستش بر عهدهی روسیه بود و در سنپترزبورگ برگزار شد، در بخشهای مختلف تشکیل میشود؛ یعنی آنجا رؤسای جمهور با هم نشست دارند، وزرای امور خارجه با هم نشست دارند، وزرای اقتصادی و زیرساختی و صنعتی با هم نشست دارند یا در حوزهی مسائل فرهنگی و حتّی در مسائل اجتماعی و ورزشی و در بخشهای مختلف، تعاملاتی با هم دارند؛ اینها پیمانهایی هستند که در سطح بینالملل، با همدیگر همکاری دارند. خب اینجا رؤسای مجالس هم برای این پیمانها میتوانند مکمّلِ هم باشند.
در پیمان «شانگهای» هم همینطور است، در حوزهی اوراسیا هم اینگونه است. لذا همینطور که حضرت آقا تأکید کردند، اگر در ارتباط بین پارلمانها در سیاست خارجی فعّال باشیم، حتماً اثرگذار است و میتواند به این موضوعات کمک کند که با تأکید حضرت آقا، ما حتماً در مجلس دوازدهم ساختارهای مجلس را و توجّه به این موضوع را انشاءالله بیش از گذشته در اولویّت کار قرار خواهیم داد.
 آقای دکتر قالیباف! شروع دولت و مجلس جدید تقریباً همزمان شده با آغاز برنامهی هفتم پیشرفت کشور؛ همزمانیِ اینها ــ که مجلسْ جدید است، دولتْ جدید است و این برنامه هم در آغاز راه است ــ چه اثراتی بر همدیگر دارد و مجلس و دولت چطور میتوانند به همدیگر کمک بکنند و برای دستیابیِ حدّاکثری به اهداف این برنامه مکمّلِ هم باشند؟
 من در ابتدای صحبتم به همین موضوع اشاره کردم. نگاه کنید! قبلاً اینگونه بود که دولتها در دو سال آخر دورهی دوّم خودشان ــ که معمولاً دولتها دو دورهای بودند ــ برنامه را مینوشتند، مجلس هم تصویب میکرد، ولی وقتی برنامه ابلاغ میشد، دولتی که برنامه را نوشته بود دیگر بر اجرای آن هیچ نقشی نداشت؛ حتّی خود مجلسی هم که این را تصویب کرده بود، در اجرای این برنامه نقشی نداشت. البتّه قانون بود، ولی بپذیریم وقتی که یک دولت دیگری یک برنامهای را مینویسد برای مدّت پنج سال و بعد یک دولت دیگر میخواهد آن را اجرا کند، شاید نظر دیگری داشته باشد.
همیشه یکی از علّتهایی که برنامههای ما کمتر از سی درصد تحقّق پیدا میکرد، به خاطر نبودن این همزمانی بین دولتها و مجلس در اجرا و تصویب این برنامه بود. یکی از ویژگیهای مثبتی که این برنامه الان پیدا کرده، همین همزمانی است. مخصوصاً اینکه خود جناب آقای پزشکیان به عنوان رئیس دولت جدید، در مجلس بودند و در این برنامه نقش داشتند؛ ایشان هم در همهی مناظراتشان و امروز هم در همهی صحبتهایشان بر اجماع بین همهی گروهها و سلایق از یک طرف، دوّم بر تبعیّت از سیاستهای کلانی که تصویب شده و ابلاغ شده، و سوّم بر محور کار بودن برنامهی هفتم تأکید کردند و میکنند.
از جهت زمانی هم مجلس و دولت چهار سال از پنج سالِ این برنامه را مشترکاً کار میکنند. طبیعتاً دولت بعدی و مجلس بعدی که بیاید، چون سال آخر برنامه است، آنها باید برنامهی بعدی را تهیّه کنند؛ وقتی برنامه را آنها تهیّه میکنند، همانهایی هستند که خودشان میخواهند برنامه را اجرا کنند. به نظر من، این همزمانی فرصت مناسبی است که میتوانند این کار را انجام بدهند و پیش بروند.