هدایت شده از جهاد تبیین ۸
🌷🌷مبحث ۱۵۰۰ مرداد ۱۴۰۳ شمسی با نام خدای اندیشه آفرین و عرض سلام محضر دوستان شریف قرآنی ام💐 قواعد کشف معارف قرآن 💐 ۱. چند معنا در یک آیه وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺑﺮ ﺿﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺑﻪ ﺳﻔﺴﻄﻪ ﮔﺮی ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﭼﻮﻥ: ] ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﻭﺳﺖ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻫﻴﭻ ﺑﺸﺮی ﭼﻴﺰی ﻧﺎﺯﻝ ﻧﻜﺮﺩﻩ . ﺑﮕﻮ : ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮسی ﺁﻭﺭﺩﻩ ﭼﻪ کسی ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ ؟ ﻛﺘﺎبی ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩمْ ﻧﻮﺭ [ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮ ﺣﻘﺎﻳﻖ ] ﻭ [ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺷﻤﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻃﻮﻣﺎﺭﻫﺎی ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰﺩﻫﻴﺪ ، بخشی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩم ] ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﮔﻮﺍﻩ ﻧﺒﻮّﺕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ ] ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺣﻘﺎیقی ﻛﻪ ﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ ﭘﺪﺭﺍﻧﺘﺎﻥ [ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺗﻮﺭﺍﺕ ] ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪ . ( ای پیامبر در پاسخشان)ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ، ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﮔﻮیی ﻭ ﺧﺮﺍﻓﺎﺗﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯی ﻛﻨﻨﺪ . (انعام ٩١) شرح: فراز آخر آیه چنین است: قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون که در این فراز چهار معنا وجود دارد ۱. قل الله: بگو خدا ( نازل فرموده قرآن را ۲. قل الله ثم ذرهم بگو خدا و ایشان را واگذار ( ذره به حساب بیاور ، چون گرد و غبار به بادشان بده ، مثل کشاورزی که گندم و یا جو را به بالا پرتاب میکند تا خاک و خاشاکش بوسیله باد دور انداخته شود! زیرا ادعای مکذبین قرآن باد هواست ۳. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم بگو خدا و ایشان ( کافران را) در باطل و خرافاتشان واگذار ۴. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون بگو خدا و ایشان را ( حق پوشان را) در باطل و خرافاتشان در حالتی که ملعبه و بازی میکنند، واگذار 💐۲. هرگاه دو داستان در قسمتی از جمله ها با یکدیگر مشترک باشند، باید پذیرفت که : هر دو بازگشت به یک مبدٱ میکنند! مانند: در سوره مبارکه انعام در انتهای آیات ۱۵۳،۱۵۲،۱۵۱ سه جمله وجود دارد که کاملا به یکدیگر شبیه هستند. در آیه ۱۵۱ این جمله است: «ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون». در آیه ۱۵۲ آمده: «ذلکم وصاکم به لعلکم تذکرون» و آیه ۱۵۳ نیز چنین است: «ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون». این سه آیه فقط در کلمه پایانی با یکدیگر متفاوت اند و آن کلمه های :«تعقلون»، «تتقون» و «تذکرون» است. اگر به معنای این سه آیه دقت کنیم، می بینیم ارتباطی معنوی، معقول و منطقی بین این سه آیه برقرار است: آیه اول از تعقل سخن به میان می آورد «لعلکم تعقلون». آیه دوم از تذکر و یادآوری سخن می گوید:«لعلکم تذکرون» و آیه سوم درباره تقواست: «لعلکم تتقون». این سه آیه، سه مرحله از مراحل رشد انسان را بیان می کنند: مرحله اول تعقل است که انسان باید ذهن و فکر خود را به کار بیندازد و در حقایق عالم هستی اندیشه کند. مرحله دوم مرحله تذکر است، یعنی بعد از این که به واقعیت هایی دست پیدا کرد، این واقعیت ها را برای خود بازگو کند، به یاد خود آورد و به خود تلقین کند مرحله سوم، که نتیجه این دو مرحله است، رسیدن به آن دو صفت عالی و نورانی تقواست. 💐لذا می بینیم که با توجه به معنای این سه آیه ارتباط بسیار روشنی بین آن ها وجود دارد که: یک حقیت پیوسته در انسان مسلمان معتقد اخلاقمدار متشرع را معرفی میکند باشد که یمن اراده ما و عنایت پرورگار، چنین باشیم. 🤲 🌷سیروس کامران ماوردیانی🌷