مردی خدایی، باایمان، قدرتمند، جهادگر، شجاع، کسیکه نامش هم کابوس دشمن است...... اما خسته، با زخمهای متعدد، بی رمق، و ذهنی آشفته و نگران برای مردمش، تنها، بدون یار...... حتی دیگر توان ایستادن هم ندارد اما دشمن چنان از او می ترسد که جرات نمی کند به او نزدیک شود.... چه می دانیم، شاید بخاطر ساعتها جنگ در ساختمانهای مخروبه و روی خاک، تشنه هم بوده..... چقدر شبیه آقایمان اباعبدالله شده....... خوشا بحالش. امیری حسین و نعم الامیر یا اباعبدالله.