2.94M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
کمی پنهان تر ُو آهسته تر گریه کن ای دختر که این دنیای بی رحمی نخواهدشد از این بهتر نخواهدشد انار آن غنچه که پای درخت افتد هزاران شعر لالم که نیامد در دل دفتر به من گفتند:شعری خوش بخوان درمحفل رندان اگرخاطر حزین باشد نخواهدگفت شعرِ تر«۱» پدر می‌گفت:دختر! شر نشو باعشق ُو؛ مادر گفت: که حرف مدّعی‌ها رانکن ای ساده دل؛ باور بزرگی؛خسته شد بس‌که نصیحت کرد ُو نشنیدم بلی؛ قرآن نمیخوانَد لبِ عاقل به گوشِ کر زلیخای درون را کرده ای بیدار؛ دیوانه! مگر از آبرو سیری که می‌گیری پیِ این شر؟ به درون من تَشَر زد اشکِ پوتیفار‌ «۲» که این ننگ زلیخایی کجا وُ شٵنِ پیغمبر!؟ ادای پندِعاقل را قضا کردی؛ زمین خوردی دوباره گوش سنگینت اذان نشنیده؛ ای خودسر همیشه ضربه خوردی از رفیق ُو تکیه میکردی به هر دیوار پُر ازموشِ سست اندامِ کج پیکر توخوردی خنجرازخوبان ُو فهمیدی هر از گاهی... نخواهدشد برایت خوبِ دنیا، همدل ُو یاور اگر قدقامتت خم شد؛ اگر لرزید زانویت اگرپای رکوعت لنگ ُو سجده می‌شود ابتر اگر هِی می‌رَوَد از یاد،حمد ُوقل هواللهَ‌ت بریده نای مستِ ربّنای تو؛ شدی کافر به مُردابِ تشنج ها شدی پا درگِل ُو تنها خودت بودی مقصّر چون نشستی پیش ننگ‌آور اگر شغّاد_وار انداختَت درچاه؛ یارِ تو نکن باگریه خودرا خوار ُو دشمن‌شادتر دیگر بیا روی جگر بگذار دندانِ تحمّل را کمی آرام تر؛ آهسته تر گریه کن ای دختر 🖍 ۱_ ۲_ 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯