حضرتصبـ🌤ـح
بلبل از شادے، به پرواز آمده بالاےِ صبح
عطر و بوےِ عاشـღـقی، پیچیده در آواےِ صبح
خستگی از تن به در رفته فقط میداند این
فصل سرما را بهارے میکند گرماےِ صبح
از طنین خندهٔ گلها حکایت کرده است
بوسههاےِ بیدریغِ دلبرِ زیباےِ صبح
دین و دل میلرزد از لمسِ لطیفِ مخملِ...
شوقِ دیدارِ شبِ ابریشمِ موهاےِِ صبح
سنبل از باغ طراوت سرزده با شبنمی...
از صلاےِِ دولتِ خوشمنزلِ صهباےِِ صبح
شورِ رقصِ نمنمِ احساس بارانی شده
کوچههاےِ بیعبورِ یخزده با پاےِ صبح
دست شـاعـღـر میشود میناگرِ بیتابِ عشـღـق
با سرودِ چشمِ پُرنورِ غزل آراےِ صبح
#کبری_رحمتی(بیتاب)
#صبـ🌤ـحبخیرنفس🍃