هدایت شده از بیداری ملت
هواالحبیب از عقل و هوش مردم دوره حضرت نوح (ع) تا مردم این دوره. نسبت باور به این جمله امام جامعه ما؛ - آمریکا در حال فروپاشی است، - ما در آستانه رسیدن به فتح قله های عزت و حل مشکلات و بیداری اسلامی در سراسر دنیا هستیم . نسبت به آن جملات حضرت امام (ره): - قرن آینده، قرن اسلام است . و.. نسبت به آن شعارها و اقدامات پیامبران الهی ، از جمله؛ اقدام به کشتی سازی حضرت نوح در وسط بیابان، با وعده اينکه؛ - ای مردم به خدا ایمان بیاورید، دست از فساد روی زمین بردارید . وگرنه طوفان خواهدبود و همه شما را غرق خواهد کرد ، در حاليکه حتی یکی از پسران و همسرش نیز او را به تمسخر گرفته بودند ، باور به این حرف ها و وعده ها چقدر می توانست و می تواند سخت باشد ؟ به یقین؛ جز با لطف و‌ محبت خدای مهربان ، نمی شد، این سخنان و وعده ها را باور کرد. امروز که به احوالات خودمان و دشمنان خودمان نگاه می کنیم ، ده ها شاهد و قرینه می توانیم پیدا کنیم که تحقق وعده ی امام و رهبر ما، نسبت به همه وعده های همه پیامبران و انبیای الهی ، بخصوص آن حرف ها و شعارهای حضرت نوح (ع) ، با همه علم و عقل در دست بشر، بسیار محتمل تر و نزدیک تر است. امروز که به تاریخ نگاه می کنیم ، می‌بینیم؛ همان تعداد اندک مردمان کل کره زمین یا حداقل‌ یک قاره ، یا یک منطقه ، همان ۸۰ نفر هم ، که به حضرت نوح ایمان آوردند واقعا معجزه کردند ، زیرا هیچگونه شواهدی دال بر وقوع و تحقق ان وعده طوفان نبود و آنها فقط و فقط با باور به سخنان حضرت نوح (ع) به خدا ایمان آوردند و از هلاکت نجات یافته و به سعادت رسیدند. اما در عوض؛ اینکه با وجود این‌همه دلایل و شواهد و قرائن روشن ، باز عده ای از ما نسبت به راه روشنی که امام جامعه ما ترسیم فرموده اند، گهگاهی دچار تردید می شویم، واقعا جای تأسف است. اگر این دسته از ما ، در زمان آن پیامبران الهی بودیم ، صد درد صد از هلاک شدگان بودیم . اگر نمی خواهیم از هلاک شدن باشیم ؛ راهش فقط و فقط ، ایمان به خدا ، باور به وعده های الهی و اطاعت‌ محض از فرامین امام جامعه است و بس. داستان حضرت نوح (ع) را با دقت و‌ حوصله از زبان خدای متعال بخوانید‌. ضمنا؛ داستان حضرت نوح (ع) انجا که هم‌چنان پس از انهمه ماجراها می خواست پسرش را از هلاکت ابدی نجات دهد بسیار مورد توجه بزرگان شعر و ‌ ادب ما واقع شد، وقتی حضرت چنین درخواستی کرد ، بقول حضرت حافظ خدای مهربان به او نهیب زد ؛ بگذار تا بمیرد در عین خودپرستی ، با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی اما مولانا در مثنوی معنوی ماجرا را با این اعتراف بنفع حضرت نوح(ع) جمع کرد ؛ ننگرم کس را و گر هم بنگرم او بهانه باشد و تو منظرم. انا حضرت سعدی (ره) با این قضاوت حکم نهایی را صادر کرد؛ پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد. خدایا مارا از هم نشینی با بدان دور گردان . ابن بخش از تاریخ همواره و در همه عصرها و نسل ها در حال تکرار است. علیرضا تنهای کیسمی ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ 🔴 👇 @bidariymelat