هدایت شده از ✳️حافظان امنیت ✳️
26.9M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
فرمانده ▫️درسفری که در مهر سال ۱۳۹۹ به شهر سنقروکلیایی برای تبليغ و منبر دعوت شده بودم افتخار وصال با فرمانده را پس از حدود ۳۴ سال فراق پیدا کردم.. نمیدانید چه صحنه ای بود.. من که بعد از سال ۱۳۶۶ ایشان را ندیده بودم، پس از پیگیریهای متعدد آدرس ایشان را به لطف الهی و به کمک دوستان پیدا کردم و بدون آشنایی قبلی در مکانی که زیبنده به نام و یاد و عکس شهدا بود (خانه خادم الشهداء سنقر) وعده ملاقات گذاشتیم.. بعد از سلام و احوالپرسی، خاطره گویی را شروع کردیم.. آروم آروم ذهنشو معطوف به کردم .. از سیدالشهداء علیهماالسلام حرف رو کشوندم به گروهانمون که ایشان با برادر فرمانده آن گروهان بودند.. یواش یواش این عکسهایی که در آلبوم قراردادم رو نشانش دادم.. تا عکس منو دید اسممو گفت.. هنوز یادش بود.. نمیدونید چه حال و هوایی از اونموقع وجودمو گرفته بود.. بعد بی‌هوا رفتم که دستشو ببوسم.. فهمید خودمم..😭 دوستانی که اونجا بودند منقلب شدند.. حتی صدای گریشون بلند شده بود.. 😭 بعدش شروع کرد با همون لهجه سنقری خاطره های ناب جبهشو برای هممون تعریف کرد.. دیگه داشت پاسی از شب می گذشت که بلند شدیم باهم عکس یادگاری گرفتیم.. 👇👇