به قربون دو چشمونت
علمدار سپاه من
داری میری بدون اینو
تویی پشت و پناه من
نباشی روی نامردا
به روی خیمه وا میشه
میپاشه لشگرم از هم
قد من دیگه تا میشه
امیدت ناامید شد تا
زدن مشکت رو عباسم
نگاه کن حالمو، بی تو
نمیمونه چیزی واسم
شبیه نیزه زاری تو
میخندن دور تو اوباش
به هم ریخته سر و روتو
عمود آهنین داداش
ابالفضل رشید من
شدی اندازه ی اصغر
بریدن دست و پاهاتو
بمیرم ماهِ آب آور
✍🏻علی نیک پور