هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
12.43M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
💔 📌در حضور خاطرات؛ داغی که هنوز تازه است... 🔸لحظاتی که پدر و مادر شهید روح‌الله عجمیان بر مزار فرزندشان حاضر می‌شوند، هوا رنگ دیگری می‌گیرد. 🔹آرام روی عکس زیبای پسرشان دست می‌کشند؛ انگار لمس قاب سرد عکس، لحظه‌ای دوباره حضور فرزند را برایشان زنده می‌کند. ▪️نگاهشان پر از عشق است، اما در عمق آن، داغی موج می‌زند که فقط دلِ پدر و مادر شهید می‌فهمد. ▫️دوستان و آشنایان شهید با بغضی سنگین از خوبی‌ها و مظلومیت سیدِ جوان‌شان حرف می‌زنند؛ از مهربانی‌هایش، از غیرتش، از خلوص نگاهش. □یکی آرام گفت: «یه روز ازش پرسیدم دلیلت برای رفتن به سوریه چیه؟ سید لبخندی زد و گفت: جدم اونجاست… من سیدم… می‌رم از عمه‌ی سادات دفاع کنم.» 🔻می گوید:تا حالا دیدی کسی بدون روضه گریه کنه؟ من گاهی اینو از سید می‌دیدم… 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671