حقوق بشر آمریکایی
https://kayhan.ir/
سرمقاله روزنامه کیهان مورخ6تیر1402
اگر بخواهیم با منطق تاریخ سخن بنگاریم باید قدمت آمریکای جدیدی را کمتر از عمر عمارت عالی قاپوی اصفهان بدانیم. آمریکا، با منقرض کردن سه تمدن اصیل و بزرگی که صاحبان واقعی این قاره کهن بودند، متولد شد. حکومت شروری که با هجوم اروپاییان به این قاره آغاز شد و از همان ابتدا با تحریف و دروغ، کار خود را شروع کرد. و اکنون چنان با اعتماد به نفس از « کشف این قاره» سخن میگویند که دهانها بسته باشند و نپرسند پس، تمدنهای عظیم مایا و آزتک و اینکا در کجا ساکن بودند؟ و بناهای عظیمی که گویای معماری ویژه و زیبای بومیان آنجاست چه میگویند؟ از دید اشغالگران آمریکا، بومیان این قاره انسان محسوب نمیشوند که خود را فاتح و کاشف مینامند؟ از کجا دزدان دریایی و غارتگران سرزمینی که خودشان«بهشت» نامیدند را ملاک و معیار قرار دادند؟
تفکر تمامیتخواه و مستکبر غربی، این بار با کریستف کلمب، تاریخ سرزمین بزرگ آمریکا را جعل کرد.
کسی که تاریخ را واقعیتی قانونمند و علم تکرارپذیر بداند، میداند که خطی ممتد، تاریخی و فعال، تاریخ را تحریف کرده است و گویی دستانی نامرئی آن را آنگونه که خواسته نوشته، نه آنگونه که بوده است. جعلی، ظریف و دقیق و طبق اصولی خاص، که به سختی قابل شناسایی است. معرفی زن به عنوان «محور معصیت و مصیبت»، بهگونهای که در روایتهایش، به ندرت میتوان داستانی حتی از پیامبران یافت که پای یک زن در میانش نباشد. نفرت قابیل از هابیل را به خاطر زیبایی یک زن معرفی میکنند نه دشمنی با ولایت عهدی هابیل. داستان هجرت ابراهیم نبی که درود خدا بر او را به خاطر حسادت ساره به هاجر و... تا همین امروزی که «زن» را برای صید مردم و کشورها به قلاب میزنند و آشوب و اغتشاش میسازند.
خلقت را بر پایه اتفاق و انفجار میدانند و برای پیش از آن پاسخی عقلانی نمیدهند. اگر انفجار بزرگ صحت دارد، چه چیزی آن انفجار را به وجود آورده بود؟ تاریخ را « اپیکوری» تعریف میکنند. انسان جویای لذت و منفعتطلب. پیامبران که معلمان بیاشتباه خلقت هستند را معمولی و جایزالخطا و وحی را تجربه شخصی وهمآلود و معجزه را کاری ساحرانه تعریف میکنند. تاریخ را تعریف «صهیونی» میکنند. جادومحور و عقلستیز. مثل عهد قدیم و جدید تحریف شده و مثل افسانه «هولوکاست» که نه اثبات میکنند و نه اجازه تحقیق میدهند؛ فقط منکران و منتقدانش را مجازات میکنند. مبنای خوب و بد شخصیتها و وقایع تاریخی را دوست و دشمن و منافع خود میدانند. ملاکهایشان دوگانه کاملاً متغیر است. مثل حقوق زن، آزادی، عدالت و...
تاریخ ایران را 2500 ساله میدانند و نمیگویند تمدن شش هزار سال پیش شهر سوخته که زمینه تولید و استفاده چشم مصنوعی را فراهم کرد، چه نام داشت. هرگز نمیگویند صدها سال پیش از میلاد مسیح که یونان باستان غرق در تفکر شکاکی هراکلیتوسی بود، چگونه ایرانیان بیش از 150 کیلومتر کانال سوئز حفر کردند و چطور چندین فرعون و پادشاه مصر ایرانی بودند؟ یکشبه چنین قدرتی یافته بودند یا اندیشهای انباشته داشتند؟ تمدنی که کشتارگاه حیرتآور «کلوسئوم» را برای خونریزی بیگناهان میسازد با تمدنی که معمارانش پارسه و پاسارگاد و طاق کسری را برای اثبات فرهنگ و هنر میسازد یکی است؟ درست است پادشاهان ما ظالم بودند ولی افتخار بناهای تاریخی برای پدران ماست که خالق این مفاخر هستند. در ایران ما، بیستونهایی که عشق ساخت و شهرتش را پادشاهان بردند، کم نیستند.
تاریخ نوشته شده در قالب غربیها دروغ و جعل بسیار دارد. مثل «جعل واژگان و مفاهیمی» که بتواند زمینه و توجیه ستم ظالمان باشد که یکی از آنها حقوق بشر آمریکایی است. آنها که با ورودشان به آمریکا «یُهلک الحرث والنسل» کردند و نسل آدم و حیوان بومی آنجا را درآوردند اکنون مدافع حقوق بشری هستند که خود قصابش هستند. تفکر شرور و مستکبری که در این وجیزه از آن گفته میشود همان است که سرزمین و مردم آمریکا و واژگان مقدس را نیز به گروگان گرفته و اجازه بیان و حیات آزاد را از آنها گرفته است. مردم را بردگانی میخواهد که او را به خدایی بشناسند وگرنه عاقبتی مثل مالکوم ایکس یا جرج فلوید یا مستر چوِ تیک تاک، در انتظار آنهاست. یا با تیر میمیرند و یا با زانوی پلیس، خفه میشوند یا با قانون دوگانه در دادگاه تفتیش عقاید میپیچند.
قاعدهای که از تاریخ صدر اسلام آموختهایم این است که هرگاه امثال معاویهای که در زمان خود، نماد استکبار بود، مطالبهگر خون امثال جناب عثمان شد، باید دانست تلهای است برای حاشیهسازی و به هم زدن برنامه و تمرکز حکومت علوی، که هرگز نباید به آن نزدیک شد یا اگر کمفهمانی مثل خوارج، مطالبهگر حکم خدا شدند باید دانست که این نیز تلهای دوسر باخت و کلمهای حق است که پشت آن پنهان شدهاند تا با حق بجنگند.