هر نوع کار علمی در هر شرایطی ارزش ندارد. هر کار علمی باید پاسخ به نیازها و ضرورت ها باشد و اولویت در انتخاب موضوع کار علمی باید رعایت گردد. عالم باید بداند نیازها و مشکلات و چالشهای عینی و واقعی چیست تا کار علمی او در راه رفع آن نیازها و پاسخ آن پرسش ها باشد، نه بی ربط. هر کار علمی مانند طبابت است. طبیب عاقل و بصیر کسی است که در پی درمان بیماری های موجودی که مردم با آن درگیرند و از آن رنج می برند باشد، نه اینکه درباره بیماری هایی که وجود ندارند، چه در گذشته بوده و الان نباشند و چه صرفا فرضی است و هیچوقت مصداق ندارد یا اگر دارد بسیار نادر است، کار علمی کند. اگر طبیبی چنین کاری کند در حالیکه بیماران موجود به او نیازمندند ابله است. حتی بیماری های که الان وجود دارند از نظر اهمیت و ضرورت معالجه در یک ردیف نیستند. توجه به بیماری های خطرناک تر اولویت داد. اینها مسایل عقلایی است که هر عاقلی می فهمد. این سخن درباره هر علمی از جمله علوم دینی صادق است. عالم بصیر و عاقل کسی است که به اولویت ها و ضرورت ها توجه دارد. امروزه در کشور ما پس از قرن ها از ظهور اسلام حکومتی بنام اسلام روی کار آمده که با چالشهای نظری و عملی بسیاری مواجه است. این نظام علاه بر اینکه با مشکلاتی که ناشی از فقدان تجربه تاریخی در این زمینه است مواجه است، با دشمنی بی سابقه و گسترده ای از خارج و داخل درگیر است که تمام قوا و امکاناتش را برای شکست آن بکار می گیرد. دشمنان از همه امکانات سیاسی و اقتصادی و نظامی و رسانه ای خود در این نبرد بی امان و نابرابر استفاده می کنند و برای شکست نظام روزشماری می کنند. از این رو ما در وضعیت یک جنگ تمام عیار و تهاجم همه جانبه هستیم. شکی نیست که در چنین وضعیتی وظیفه همگان بویژه عالمان دین جهاد و دفاع در این جبهه است و پرداختن به هرکاری غیر از این در حکم فرار از میدان جهاد است. اما متاسفانه بسیارند کسانی که به حساسیت خطیر این موقعیت توجهی ندارند و چنان عمل می کنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. درس و بحث هایشان همان مسایلی است که در عصر قاجار هم رایج بود. نه به مقتضیات زمان توجه دارند، نه به نیازهای امروز جامعه بشری، نه به ضرورت های نظام اسلامی، نه به تهاجم بی سابقه و همه جانبه دشمن و نه به شبهات و چالش هایی که امروزه اندیشه دینی با آن مواجه است. عمل به تکلیف پس از شناخت تکلیف است. بنابر این وظیفه نخست در هر عصر و زمانی شناخت تکلیف است و شناخت تکلیف آنجا که جنبه اجتماعی پیدا می کند تابع شناخت زمان است. این شناخت است که نوع تکلیف و نحوه انجام آن را تعیین می کند. زمانی که سالار شهیدان در کربلا در محاصره لشکر یزید بود و فریاد هل من ناصرش بلند بود کسانی در کوفه به درس نحو و تجوید و شریعت مشغول بودند. آنها شاید به خیال خام خود به کار مقدسی اشتغال داشتند، اما ماامروزه چه قضاوتی درباره آنها داریم؟ بنابر این در انتخاب رشته تحصیلی و موضوع تحقیق و تدریس و تبلیغ، توجه به نیازهای زمان و اولویت ها بسیار اهمیت دارد. متاسفانه موضوعات بسیاری از درسها، سخنرانی ها، کتابها، پایان نامه ها، و مقالات نشریات دینی ما تناسبی با نیازها و ضرورت های این زمان ندارد و نشانگر ضعف شدید زمان شناسی و عقب بودن از قافله پرسرعت و شتابان زمان است. http://eitaa.com/dreshkevari